سلام
حتما شما هم قصد قبولی در آزمون محاسبات را دارید. اما چگونه؟ پیشنهاد می کنم قبل از هر کاری سوالات آزمون محاسبات سال های قبل را مطالعه کنید. البته شاید بخواهید سوالات را بررسی کنید و از طرفی کلید واژه سوالت را هم نگاه کنید.
اما باید بگویم حتما پاسخ تشریحی سوالات آزمون محاسبات را بررسی کنید.
آزمون محاسبات که تنها مطالعه نیست پس حتما بررسی و تحلیل کنید تا به نتیجه مطلوب تری برسید. البته مطالعه کردن هم فوق العاده موثر است. و حتما باید بر روی منابع آزمون محایبات تسلط کافی داشته باشید. مثلا در ابتدای کار مبحث ششم مقررات ملی ساختمان را می توانید بررسی کنید چرا که هم سبک تر است و هم بسیار مهم.
خب تمام شد؟ خیر این آخر کار نیست حتما تست بزنید چه تالیفی و چه تست های سال های گذشته، پس
نتیجه :
منبع:
سبزسازه
دليل نامگذاري
با تبديل تيرآهن معمولي به تيرآهن لانه زنبوری:
اولا: مدول مقطع و ممان اینرسي مقطع تير افزايش مي يابد
دوما: مقاومت خمشي تير نيز افزوده مي گردد . در نتيجه تيري حاصل مي شود با ارتفاع بيشتر، قويتر و هم وزن تير اصلي .
ثالثا : با كم شدن وزن مصالح و سبك بودن تير ، از نظر اقتصادي مقرون به صرفه تر خواهد بود.
رابعا : از فضاهاي ايجاد شده (حفره ها) در جان تير مي توان لوله هاي تاسيساتي و برق را عبور داد. در ساختن تير لانه زنبوري که منجر به افزايش ارتفاع تير مي شود ، بايد استاندار كاملا رعايت گردد ؛ در غير اينصورت ، خطر خراب شدن تير زير بار وارد شده حتمي است.
از جمله معايب تير لانه زنبوري ، وجود حفرهاي آن است كه مي تواند تنش هاي برشي را در محل تكيه گاه ها پل به ستون يا اتصال تيرآهن تودلي (تير فرعي) به پل لانه زنبوري تحمل كند ؛ بنابراين ، براي رفع اين عيب ، اقدام به پر كردن بعضي حفره ها با ورق في و جوش مي كنند تا اتصال بعدي پل به ستون يا تير فرعي به پل به درستي انجام شود. تير لانه زنبوري در ساختمان اسكلت في مي تواند به صورت پل فقط در يك دهانه يا به صورت پل ممتد به كار رود.
در دوران دانشجویی خودم، سر کلاس وقتی استاد راجع به
در یک عضو سازه ای وقتی لنگر خمشی (
σy=My/S ==> My = S*σy
اگر مقدار لنگر خمشی بیشتر از این بشه چه اتفاقی می افته؟
کم کم تارهای خارجی مقطع از بالا به پایین و از پایین به سمت بالا شروع به جاری شدن می کنند (یعنی فقط یک قسمت وسط مقطع در حالت الاستیک باقی مانده ،که به آن هسته الاستیک می گویند و خارج از آن جاری شده یا پلاستیک شده).
حالا اگر مقدار لنگر آن قدر افزایش پیدا کند که کل تارهای مقطع جاری شوند ، این نقطه دیگه لنگر بیشتری را نمیتواند تحمل کند و مثل یک مفصل در مقابل اضافه لنگر خمشی عمل می کند. که در این حالت به این نقطه مفصل پلاستیک و به لنگری که باعث تشکیل این مفصل میشه لنگر پلاستیک میگویند که در این صورت داریم:
Mp=Z*σy
در این فرمول Z اساس مقطع پلاستیک است
Z=ΣAi*yi
به طور خلاصه مفصل پلاستیک در اثر رسیدن یک نقطه از عضو به حد خود تشکیل می شود و کاربردها و پیامدهای متنوعی می تواند داشته باشد. البته مفصل پلاستیک فقط تحت اثر خمش یک محوره به وجود نمی آید بلکه می تواند به واسطه وجود خمش دو محوره، نیروی محوری ، برش و یا ترکیبی از اینها هم تشکیل شود. یکی از پیامدهای تشکیل مفصل پلاستیک در سازه تغییر در مقدار لنگر خمشی در طول عضو است که در سازه های بتنی به آن باز توزیع لنگر خمشی می گویند. یعنی با تشکیل هر مفصل پلاستیک در سازه لنگرها به جای دیگه منتقل می شوند و توزیع لنگرهای داخلی تغییر خواهد کرد. از دیگر بحث های مربوط به مفاصل پلاستیک، می توان به طراحی بر اساس ظرفیت (Capacity design)، طراحی بر اساس سطح عملکرد (Performance based design) اشاره کرد .
مهاربندها يا همان بادبند ها يكي از اعضاي سخت كننده سازه هستند كه در برابر نيروهاي جانبي همانند باد يا نيروي زله مقاومت مي كنند كه در سازه هاي مختلف مهندسي، از قبيل ساختمان ها، پل ها و غيره كاربرد گسترده اي دارند. يكي از مشكلات مهاربندهاي هم مركز در مناطق لرزه اي وقوع كمانش در هنگام اعمال بار فشاري است كه اين مساله باعث مي شود مهاربند قبل از رسيدن به حد تسليم ناپايدار شود.به همين دليل هم توصيه مي كنيم از مهاربند ها با مقاطع مركب استفاده كنيد.
پر كردن قوطي هاي فولادي با بتن يك راه حل مناسب براي اين مساله است. مقطع كامپوزيت داراي هسته اي فولادي و شكل پذير است كه براي جاري شدن در فشار و كشش طراحي شده است و براي حذف كمانش كلي در فشار، هسته آن درون غلافي از جنس فولاد قرار مي گيرد و درون اين غلاف با ملات يا بتن پر مي شود. غلاف فولادي به عنوان مقاوم كننده طولي و عرضي عمل مي كند و همچنين فشار محصور شدگي براي بتن فراهم مي كند كه بتن را تحت تنش در تمام جهات قرار مي دهد. به عبارت ديگر پوسته فولادي، هسته بتني را تقويت نموده و پايداري و مقاومت كششي كلي مقطع فولادي را افزايش مي دهد. در هسته بتني ممكن است بتن هاي معمولي يا بتن هاي خود تراك به كار برده مي شود. در نتيجه با استفاده از مهاربندهاي داراي مقاطع مركب ظرفيت فشاري و كششي مقطع كلي افزايش يافته و حتي بعد از چندين حلقه رفت و برگشتي و وارد شدن به مرحله غير الاستيك رفتار
۱- در مقايسه با قاب هاي خمشي داراي سختي الاستيك بالايي در تحريك لرزه اي مي باشند كه اين امر سبب آسان تر ضوابط آيين نامه اي در ارتباط با محدوديت تغيير مكان جانبي و گريز نسبي طبقات مي شود.
۲- ديرتر وارد محدوده رفتار خميري شده و در رفتار الاستيك، سختي جانبي بيشتري در مقايسه با مهاربندهاي واگرا از خود نشان مي دهند. بنابراين براي كاهش تغيير مكان هاي جانبي تا حدود قابل قبول آيين نامه بهتر عمل مي كنند.
۳- نصب آن ها به دليل اجراي اتصالات پيني يا پيچ و مهره اي به ورق هاي اتصال باعث كاهش هزينه هاي اقتصادي و زمان نصب و اجرا شده و از نظارت بر كارهاي جوشكاري در محل مي كاهد
۴- در زله هاي بزرگ به صورت فيوز سازه اي قابل تعويض عمل مي كنند كه خرابي ساير المان ها را كاهش داده و امكان جايگزيني مهاربندهاي معيوب را بعد از زله فراهم مي آورد.
به طور كلي، از معايب سيستم مهاربندي مي توان به ايجاد محدوديت از نقطه نظر معماري در سازه اشاره نمود و همچنين اين نوع از سيستم مهاربندي مركب نيازمند دقت عمل بيشتري در متد طراحي و اجرا نسبت به ساير سيستم هاي باربر جانبي متداول مي باشد.
منبع:
ممان اینرسی (Moment of inertia) یا همان گشتاور ماند در واقع میزان مقابله جسم در برابر چرخش از حالت طبیعی حول محور مشخصی است. به ممان اینرسی، اینرسی دورانی نیز می گویند.
در واقع ممان اینرسی همان نقشی را که جرم ماده در دینامیک خطی دارد، در دینامیک دورانی بازی می کند.
این پارامتر رابطه ی بین ممنتوم زاویه ای با سرعت زاویه ای، گشتاور با شتاب زاویه ای و چندین پارامتر دیگر را بیان می کند.
بنا به تعریفی دیگر ممان اینرسی مجموع جرم هر المان از یک ماده است که در فاصله آن از محور چرخش به توان دو ضرب گردیده.
در حال پیوسته نیز ممان اینرسی از فرمول زیر بدست می آید:
این فرم انتگرالی برای ممان اینرسی می باشد.
سقف تیرچه بلوک یکی از سقف های رایج در ایران است که در اینجا با آن آشنا خواهیم شد اما
سقف تیرچه بلوک سفالی و سیمانی و فوم
یکی از متداول ترین و رایج ترین سقف های موجود در کشور سقف تیرچه بلوک میباشد.در این سیستم از تیرچه ها به عنوان تیر فرعی استفاده میکنند و بلوک ها تنها نقش پر کننده بین تیرچه ها را دارند و نقش سازه ای ایفا نمیکنند.
کاربرد تیرچه و بلوک در ساختمان :تیرچه و بلوک برای پوشش سقف ساختمان های اسکلت آجری و اسکلت فی واسکلت بتن آرمه استفاده می شود.
سقف تیرچه و بلوک
این نوع سقف جزء دال های یک طرفه به حساب می آید که در این نوع سقف برای کاهش بار مرده از بلوک های توخالی بسیار سبک ( مجوف) بتنی یا سفالی یا فوم برای پر کردن سقف استفاده می شود0
فاصله ی بین تیرچه ها در این سقف 50 سانتی متر میباشد.تیرچه ها در دو نوع بتنی و فولادی میباشد همچنین از بلوک های سفالی و یا فوم های پلی استایرن در بین تیرچه ها استفاده میکنند.
امروزه استفاده از فوم به جای سفال ترجیح داده میشود زیرا این فومها هم باعث کاهش وزن سقف می شوند و به سبک سازی ساختمان کمک میکنند و علاوه براین مدت زمان اجرای سقف را کاهش میدهند.همچنین مقدار مصالح پرتی نسبت به سفال به مقدار زیادی کاهش می یابد.
در صورتی که تیرچه به یک تیرآهن منتهی میگردد میبایست با استفاده از میلگرد ممان(لنگر) منفی، تیرچه به تیرآهن مهار شود تا در زمان زله دچار گسیختگی نگردد.(اوتکا)
میلگردهای ممان منفی موجب میشود تا سقف به صورت یکپارچه عمل کرده و ایمنی آن بسیار بالا رود. باید توجه داشت که هر تیرچه باید توسط این میلگردها به تیرآهن باربر خود متصل گردد.
اما چرا جزء بهترین ها است ؟
– باعث سبکی سقف می گردد
– دوام خوب در مقابل آ تش سوزی دارد
– مقاومت خوبی در مقابل نیروهای افقی مانند باد و زله دارد
– عایق صوتی خوبی است
– عایق حرارتی در مقابل سرما وگرماست
– عایق رطوبتی است
– صاف و هموار بودن سطح زیر و روی سقف پس از اجرا از دیگر محاسن این نوع سقف محسوب می گرد
– عدم نیاز به استفاده از جک های زیر سقفی
– سرعت و سهولت اجرا
– امکان اجرای همزمان چند سقف
– یکپارچگی سقف و اسکلت
– کاهش مصرف بتن و وزن کمتر
– پایین بودن تنش در بتن
– مقاومت نهایی و شکل پذیری بالا
– حذف اثر فولاد در زیر سقف
– امکان اجرای داکت و بازشو
– یکنواختی بیشتر زیر سقف و مصرف گچ وخاک کمتر
نکات فنی :
– فاصله محور تا محور تیرچه ها در سقف های تیرچه فولادی برابر 50 تا 75 سانتی متر میباشد.
– حداقل ضخامت بتن در روی بلوک، 5cm است. (یا 1/12 فاصله محور به محور تیرچه ها)
– برای سقف معمولی با ضخامت 14cm ، 140لیتر بتن در هر مترمربع مورد نیاز است این در حالیست که در سقف های اجرا شده با تیرچه و بلوک، این مقدار به حدود متوسط 60 لیتر در هر متر مربع کاهش می یابد.
– سقف های اجرا شده با تیرچه و بلوک ، در مواردی که بار یکنواخت روی سقف عمل نماید، بسیار مناسب اند ولی در صورتی که بار منفرد سنگین یا متحرک و مرتعشی باشد، نباید سقف تیرچه و بلوک بکار رود، برای کف پارکینگ ها در صورتیکه بار چرخ بیش از 750kg باشد، سقف تیرچه و بلوک مورد استفاده قرار نمی گیرد.
– در این نوع سقف ها، تیرچه ها به فاصله حداکثر 70cm محور تا محور، کنار هم و در امتداد دهانه کوتاهتر سقف قرار می گیرند.
– عرض تیرچه ها نباید از 10cm کوچکتر باشد و نیز نباید از 1/3 برابر ضخامت کل سقف کمتر باشد.
– حداقل فاصله دو بلوک دو طرف یک تیرچه، پس از نصب نباید کمتر از 10cm باشد.
– ضخامت سقف برای تیرهای با تکیه گاه ساده ≥ 1/20 دهانه
ضخامت سقف برای تیرهای یکسره تکیه گاه های گیردار ≥ 1/26 دهانه در سقف هایی که مسأله خیز مطرح نباشد مقادیر بالا تا 1/35 دهانه نیز کاهش می یابد.
– حداکثر دهانه مورد پوشش سقف با تیرچه های منفرد نباید از 8m بیشتر شود (در جهت اطمینان 7m و در صورت وجود سربارهای زیاد و یا دهانه بیش از 7m از تیرچه های مضاعف استفاده شود)
– سطح مقطع میلگرد کششی برای فولاد نرم، از 0.0025 و برای فولاد نیم سخت و سخت از 0.0015 برابر سطح مقطع جان تیر نباید کمتر باشد. و نیز از 2.5% سطح مقطع جان تیر بیشتر نشود.
16mm≥قطر میلگرد کششی ≥ 8mm
اگر ضخامت بتن پاشنه 5.5cm یا بیشتر باشد, حداکثر مقدار بالا به 20mm افزایش می یابد.
– فاصله میلگرد کششی از لبه جانبی بتن پاشنه تیرچه , به شرط وجود بلوک، نباید از 10mm کمتر و از اسطح پایین تیرچه نباید از 15mm کمتر باشد. در صورتیکه این تیرچه ها در محیط های باز ادامه یابند، اجرای یک لایه اندود ماسه و سیمان پر مایه به ضخامت حداقل 15mm در زیر پوشش ضروری است.
As ≥ 0.0015bw.t
As : سطح میلگرد عرضی
Bw : عرض جان مقطع
t : فاصله دو میلگرد عرضی متوالی
– قطر میلگردهای عرضی از 5mm تا 10mm متغیر است و θ ≥ 45
– فاصله میلگردهای عرضی متوالی در تیرچه ها، حداکثر 20cm است.
– قطر میلگرد بالایی تیرچه های ماشینی :
برای L=3m ، 6mm
برای L=3~4m ، 8mm
برای L=4~5. 5m ،10mm
برای L=5. 5~7m ، 12mm
– قطر میلگردهای کمکی اتصال 6mm میباشد که در فواصل 40 تا 100 سانتی از یکدیگر نصب میشوند.
– ضخامت بتن پاشنه 4.5 تا 5 سانتیمتر است و عرض آن 10 تا 16 سانتیمتر است.
– حداقل تاب فشاری بتن پاشنه , 250 kg/cm² است.
– مواد تشکیل دهنده بتن پاشنه تیرچه شن وماسه تا 12mm سیمان 300-400 کیلوگرم
– باز کردن قالبها بعد از 24 تا 48 ساعت مقاومت عملی بتن تیرچه در مدت 10 روز.
– عرض بلوک معمولاً 20 تا 25cm
– وزن بلوک سفالی 7kg
– وزن بلوک بتنی با مصالح رودخانه ای 11 تا 17kg
– قطر میلگرد افت و حرارتی برای میلگرد ساده، دست کم 5m و قطر میلگرد افت و حرارتی برای میلگرد با مقاومت بالا 4mm
– حداکثر فاصله بین دو میلگرد افت و حرارتی 25cm است. میلگرد بالایی تیرچه در صورتی که داخل دال 5cm بالایی قرار گیرد بعنوان میلگرد افت و حرارتی منظور میشود.
– با وجود طرح تیرچه ها با فرض تکیه گاه ساده , لازم است فولادی معادل 0.15 سطح مقطع فولاد وسط دهانه (فولاد کششی) در روی تکیه گاه اضافه گردد.
حداقل تا فاصله 1/5 دهانه آزاد از تکیه گاه به طرف داخل دهانه ادامه یابد
در آیین نامه امریکا این مقدار 0.25Ln برای دهانه انتهایی و 0.3Ln دهنه داخلی از هر طرف
– برای جلوگیری از پیچش تیرهای T و برای توزیع یکنواخت بار روی تیرچه و بلوک و در محلهایی که بار منفرد موجود است، کلاف میانی بتنی در جهت عمود بر تیرچه ها تعبیه میشود. حداقل عرض کلاف میانی، برابر عرض بتن پاشنه تیرچه و ارتفاع أن برابر ارتفاع سقف است. برای دهانه کمتر از 4m و بار زنده سقف کمتر از 350 kg/cm² به کلاف میانی نیازی نیست.
اگر LL≤350kg/cm² و L≥4m یک کلاف میانی
اگر LL≥350kg/cm² و L=4~7m دو کلاف میانی
اگر L≥7m سه کلاف میانی
– حداقل سطح مقطع آهن های طولی کلاف برابر نصف مقادیر میلگرد کششی تیرچه هاست.
– در مورد میلگرد آجدار این مقدار 6mm و در مورد میلگرد ساده 8mm است.
– آیین نامه امریکا پیشنهاد می دهد که از میلگرد Ф12 یکی در بالا و یکی در پایین کلاف استفاده شود.
– فاصله شمع بندی و قالب بندی در جهت عمود بر تیرچه ها 1 الی 1.2 متر است. (با خیز مناسب 1/200 دهانه به طرف بالا)
اما همانند دیگر سقفها این نوع سقف نیز دارای معایبی نیز هست که عمده عیب آن:
– اجرای آن نسبت به سقف های مشابه زمان زیادی نیاز دارد
– اجرای سقف تیرچه و بلوک نیاز به نیروی ماهر و متخصص داردکه متاسفانه به این موضوع اهمیت چندانی داده نمی شود
– به دلیل اجرا بوسیله جک و شمع امکان اجرای چند سقف به صورت همزمان وجود ندارد
– و بزرگترین عیب این سقف این است که در دهانه های بزرگ نمی توان استفاده گردد
نکات مربوط به تیرچه ها:
1) اندازه عرض تیرچه ها8تا12سانتیمتر است.
2) ضخامت تیرچه ها معمولا4سانتیمتر است.
3) پس ازبتن ریزی تیرچه ها آن را بوسیله ویبراتور خوب ویبره کنیم.
4) بتن داخل قالب فی یا سفالی جهت ساخت تیرچه با عیار400تا500کیلوگرم سیمان در متر مکعب بتن ریز با مصالح سنگی ریزدانه تهیه شود.
5) فاصله محوروسط تا محوروسط تیرچه دیگر معمولا50 سانتیمتر شود.
منبع:
میلگرد سنجاقی در مبحث آرماتوربندی سازه های بتنی و بخصوص در کارگاه های ساختمانی، با عناوینی مانند قلاب دوخت، رکابی نیز نامگذاری و استفاده می شوند.
میلگرد های سنجاقی از لحاظ آیین نامه در رسته فولادهای عرضی یا آرماتور های عرضی طبقه بندی می شوند و در مباحث مربوط به طراحی سازه، دارای عملکرد برشی می باشند.
رایج ترین شکل این میلگردها بصورت یک میلگرد مستقیم با دو خم انتهایی می باشند که در کارگاه آرماتور بندی به دو روش، خم انتهایی آنها اجرا می گردد:
بطور متعارف از میلگردهایی با سایز ۸ و ۱۰ از نوع میلگرد AII برای ساخت این میلگرد ها استفاده می شود. حائز اهمیت است که در نقشه های اجرایی آرماتوربندی نوع ، فاصله و تعداد آنها بایستی مشخص باشد.
کاربرد عمده این میلگردها در اعضای خمشی به ویژه در آرماتوربندی ستون و آرماتوربندی دیوار برشی می باشد.
خم ۹۰ درجه قلاب های دوخت متوالی که یک میلگرد طولی را در بر می گیرند، باید بطور یک در میان در دو سمت عضو خمشی(مانند ستون و دیوار برشی) قرار داده شوند. به زبان ساده تر مطابق آیین نامه، در هر تنگ بسته یا خاموت، یک میلگرد طولی می تواند آزاد باشد مشروط بر اینکه فاصله آزاد بین میلگرد های طولی از ۲۰ سانتی متر بیشتر نگردد . پس با رعایت این بند آیین نامه بایستی قلاب های دوخت با سیم آرماتوربندی به خاموت و میلگرد طولی بسته شوند.
چنانچه میلگردهای طولی که توسط میلگرد سنجاقی نگهداری شده اند در داخل یک دال که تنها در یک سمت عضو خمشی قرار دارد محصور باشند، خم ۹۰ درجه قلاب های دوخت را می توان در آن سمت، در دال، قرار داد.
این نکته مربوط به
منبع:
اگر شما هم اهل اجرا و نظارت ساختمان باشید، یکی از دغدغه هایتان
نقشه های اجرایی منضم به قرار داد ، باید شامل جزئیات آرماتور بندی سازه ها ، نظیر قطر ، طول ، شکل ، اندازه و جزئیات خم ها و جدول اوزان باشد. بسته به نوع و پیچیدگی سازه با دستور دستگاه نظارت ، پیمان کار باید برای سهولت اجرا اقدام به تهیه نقشه های اجرایی کارگاهی نماید .
این نقشه ها بر اساس نقشه های اصلی قرارداد تهیه شده و شامل جزئیات بیشتری در ارتباط با نحوه اجرا ، خم کردن ، محل دقیق و تعداد میلگرد ها ، نوع میلگرد ها و سایر اطلاعات لازم که به نحوی در درک بهتر جزئیات موثرند ، می باشند . قبل از اجرای عملیات بتن ریزی و با اطلاع قبلی پیمان کار ، جزیات و نحوه استقرار آرماتور ها مورد بازدید دستگاه نظارت قرار گرفته و سپس دستور بتن ریزی صادر خواهد شد .
هنگام نصب ، میلگرد ها باید عاری از هر گونه آلودگی نظیر گرد و خاک ،
آرماتور ها با توجه به قطر ، طول و شکل ، بایستی در محل های تعیین شده به نحوی مستحکم و ثابت شوند که هنگام بتن ریزی هیچگونه تغییر و جابه جایی در آن ها صورت نگیرد .
به منظور کنترل و تامین پوشش بتن ، می توان از قطعات بتنی ( لقمه ها ) یا خرک های فی به ابعاد ، مقاومت و تعداد لازم استفاده نمود .
لقمه های بتنیباید دارای مفتول بوده و با استفاده از این مفتول ها به میلگرد های اصلی کاملا محکم شوند .
نباید از قطعه سنگ ، لوله های فی و قطعات چوب برای نگهداری میلگرد ها و امین پوشش بتن ، استفاده شود .
میلگرد ها به صورت بکه ای در کف شالوده قرار داده می شوند .
برای ایجاد چسبندگی بیشتر و انتقال مناسب تر نیرو بین فولاد و بتن در کناره های فونداسیون ، میلگرد های شبکه با خم ۹۰ درجه به طول معین شکل داده می شوند .
با توجه به میزان بار و عمق فونداسیون ، سیستم میلگرد گذاری در آن ها می تواند به صورت شبکه های تحتانی و یا ترکیبی از شبکخ های تحتانی و فوقانی باشد .
برای حفظ فاصله ی مناسب بین دو شبکه از خرک ( میلگرد خم شده به صورت تکیه گاه ) استفاده می شود .
پی گسترده به طور معمول از دو لایه آرماتور تشکیل می شود .
یک لایه نزدیک کف پایین و یک لایه نزدیک سطح بالاییی قرار می گیرد .مش پایینی معمولا بر روی بلوک های بتنی نگهداشته می شود .برای نگه داشتن مش بالایی ، تکیه گاه های مخصوصی طرح می شود که بر روی لایه پایینی قرار داده شده و یا از خرک استفاده می کنند .
پی های منفرد و نواری که در زیر سازه قرار دارند ف لازم است در دو امتداد متعامد به وسیله ی کلاف هلی رابط یا شناژ به یکدیگر متصل شوند
کلاف های رابط یه یکپارچگی عملکرد پی در کل سازه کمک کرده و نشست های شالوده را تا حد زیادی همساز می کند .
به علاوه کلاف های رابط مانع حرکت دو شالوده نسبت به هم شده و از چرخش پی های منفرد بر بستر خاکی ، تا حدی جلوگیری می کند ، ابعاد کلاف رابط باید متناسب با ابعاد شالوده و حداقل ۳۰۰ میلیمتر اختیار شود ، به طوری که سطح فوقانی آن با پی یکسان باشد .
تعداد میلگرد های طولی کلاف ها باید حداقل ۴ عدد و قطر آن ها حداقل ۱۴ میلیمتر باشد .این میلگرد ها باید توسط میلگرد های عرضی به قطر حداقل ۸ میلیمتر ، و با فواصل حداکثر ۲۵۰ میلیمتر مهار شوند .میلگرد های طولی کلاف ها باید در شالوده های میانی ممتد باشند ، و در شالوده های کناری در بر ستون مهار شوند .
منبع:
وال پست چیست؟ چرا باید این عضو غیر سازه ای را در سازه های خود به کار ببریم؟
در این مقاله در رابطه با وال پست با شما صحبت خواهیم کرد.
دیوار یک ساختار ممتد، یکپارچه، محکم و استوار که از جنس آجر، سنگ، بتن، چوب یا ف و غیره است. ضخامت دیوار در مقایسه با طول و ارتفاع نازک بوده و معمولاً به عنوان مجزا کننده فضاها از یکدیگر به صورت اجزا یا اتاق ها عمل می کند یا به عنوان محافظ یک فضا است. علاوه بر این، ساختار های عمودی، انتقال دهنده بار ساختمان به زمین هستند و نقش مهمی را در مقاوم سازی ساختمان ایفا می کند.
به عنوان نگهدارنده دیوار است و سبب درگیری دیوار با اسکلت و در نتیجه باعث استحکام دیوار در برابر باد و زله می شود و کلافی است که در طولهای مشخص برای یکپارچه عمل نمودن دیوار بکار می رود و معمولاً به صورت یک تیر- ستون طراحی می گردد و در انتهای سالن های صنعتی و به طور کل فریم های با دهانه بالا که انتهای آن با دیوار پوشش می گردد، قرار می گیرد. و میتواند فی یا بتن آرمه باشد. و نوع فی آن معمولاً بصورت پروفیل نبشی، ناودانی و یا قوطی میباشد.
دو سر این اجزای قائم ( که معمولاً قوطی ۶*۶ انتخاب می شوند ) باید به گونه ای مناسب در کف و سقف مهار گردند. برای این کار میتوان قبل از بتن ریزی داخل قالبها پلیت جایگذاری کرد و بعد از اتمام بتن ریزی از این پلیت ها برای جوشکاری از آنها استفاده کرد و یا میتوان با انکر بولت اقدام به جایگذاری پلیت در تیرها و ستون ها نموده و از آن برای اتصالات وال پست استفاده کرد .
لبه قائم تیغه ها نباید آزاد باشد. این لبه ها باید به یک تیغه دیگر یا یک دیوار عمود بر آن، یا یکی از اجزای سازه یا ستونکی که به همین منظور از فولاد، بتن آرمه یا چوب تعبیه می شود، با اتصال کافی داشته باشد. ستونک می تواند از یک ناودانی حداقل نمره ۶ یا معادل آن از فولاد، بتن آرمه یا چوب تشکیل شده باشد. اگر طول تیغه پشت بند کمتر از ۱٫۵ متر باشد، از لبه آن می تواند آزاد باشد.
وال پست در دیوار چیست و اجرای وال پست فی در بلوک های سبک بتنی هوادار اتوکلاو شده
ابتدا محل ورقهای اتصال به کف و سقف را مطابق با محل پیش بینی شده در نقشهها مشخص میکنیم. پس از نصب ورقهای اتصال، نوع فی را به ورق پایینی و ورق بالایی جوش میدهیم. در یک طرف، بلوک سبک را به صورت کامل و در طرف دیگر جای آن را از داخل بلوک توسط اره ایجاد میکنیم. در صورتی که وال پست در ضخامت بلوک قرار میگرفت و اگر بلوک کوچکتر از ۱۵ سانتیمتر ضخامت داشت، محل عبور وال پست را ایجاد میکنیم. در حالت دوم روی وال پست را با توری پوشش میدهیم.
جزئیات اجرای وال پست جهت مقاوم سازی ساختمان به وسیله گروه مشاور پروژه طراحی می شود. اما به طور کل برای ساخت آن، دو عدد نبشی 4 یا 5 را به استفاده از یک میلگرد به ضخامت دیوار می دوزند و بعد کل اجزا را ضد زنگ می زنند و توری مرغی می کشند. سپس، دیوارهای غیر سازه ای و تیغه ها را درون آن مهار می کنند. وال پست ها باید به طور مناسب به عناصر سازه ای طرفین مهار شوند. وال پست در اسکلت فی با جوشکاری به تیر و ستون و وال پست در اسکلت بتنی با کاشت صفحه فی و جوشکاری این صفحه مهار می شود.
وال پست از نظر مصالح به دو نوع فی و بتنی تقسیم می شود. نوع بتنی در سازه های با مصالح بنایی و نوع فی در ساختمان های دارای اسکلت به کار می رود. وال پست در اسکلت فی و وال پست در اسکلت بتنی را از پروفیل هایی مانند نبشی، ناودانی، قوطی و تسمه می سازند. وال پست همچنین از لحاظ شکل در دو نوع افقی و عمودی وجود دارد.
وال پست عمودی را در دهانه های بزرگ از روی تیر طبقه پایین به زیر تیر طبقه بالا در داخل میان قاب جوش می دهند. ضوابط وال پست در
از آنجایی که وال پست در دیوار چیست گفته شده است اغلب شما با این موضوع آشنا شده اید که برای اجرای آن نکته های وجود دارد که به آن می پردازیم.
در ساختمان هایی که اسکلت دارند، اجرای وال پست به طور معمول از مصالح فولادی و پروفیل های نبشی، قوطی و ناودانی ساخته می شود. وال پست درست شده از نبشی در انتقال بار جانبی و یکدستی دیوار بهتر از نوع درست شده با قوطی عمل می کند.
اگر پروفیل وال پست دستگاه مشاور دوبل نبشی باشد، دهانه آن در زمان ساخت باید 1 سانتی متر از ضخامت دیوار بیشتر باشد تا تیغه به درستی در آن قرار گیرد. در وال پست قائم، باید در فاصله های یک متر به یک متر با استفاده از میلگرد آجدار نمره 10، شاخک هایی را به نبشی یا قوطی جوش داد تا گیرداری مورد نیاز تیغه و وال پست تأمین شود و دیوار در زمان وارد شدن بارهای جانبی رفتار یکدست تری از خود بروز دهد.
از دیگر نکته های مهم در اجرای وال پست در دیوار چیست؟
برای گیرداری بیشتر در وال پست افقی با میلگرد آجدار نمره 14 و بیشتر، در فاصله های 1 تا 1.5 متر به سقف اتصال داده می شوند. تمام پروفیل های مورد استفاده برای تولید وال پست باید ضد زنگ بخورند و برای اتصال بهتر میان وال پست با دیوار طرفین و پیشگیری از ترک خوردن ناشی از حرکت های جانبی ساختمان در مرحله انجام نازک کاری، روی آن را با رابیتس یا توری مرغی می پوشانند و با سیم گالوانیزه محکم می کنند.
برای اجرای وال پست قائم باید به سازه متصل شود و اگر روی تیغه قرار گیرد لبه پایینی آن را به شکل نبشی دو طرفه به تیر جوش می دهند. ولی اگر روی کف باشد، ابتدا باید یک عدد پلیت به کف رول بوت کرد و بعد وال پست را روی آن به وسیله دو عدد نبشی جوش داد تا خوب گیردار شود. برای لبه بالایی وال پست قائم در تراز سقف هم از همین روش استفاده میشود.
اجرای وال پست به صورت درست به دلیل تأثیر زیادی که در کنترل خرابی دیوارها دارد، از اهمیت بسیاری برخوردار است. با وجود اهمیت آن در سازه ها، اجرای آن در سازه های شهری در ایران قدمت زیادی ندارد. در کل یا وال پست اجرا نمی شود یا محاسبه آن با نقطه ضعف های اساسی همراه بوده است.
تا پیش از وقوع زله کرمانشاه متخصصان بر این تصور بودند که در زمان زله تنها سالم ماندن عناصر اصلی سازه مثل تیرها، ستون ها و سقف ها می تواند عملکرد مناسب سازه را تضمین کند و میزان خسارت را تا حد زیادی کاهش دهد. ولی واقعیت این است که حتی در مواردی که سازه پایدار بماند و به عناصر اصلی آن آسیبی وارد نشود، با وارد آمدن آسیب به عناصر غیر سازه ای مانند دیوارهای پیرامونی، تیغه ها و نمای ساختمان، این احتمال وجود دارد که عملکرد کلی سازه زیر سؤال برود و صدمات مالی و جانی جبران ناپذیری رخ دهد.
وال پست که به آن نگهدارنده دیوار نیز گفته می شود، عضوی غیرسازه ای در ساختمان است که با مهار دیوارها با اسکلت از یک طرف موجب همبستگی دیوار و از طرف دیگر موجب مهار دیوار در برابر بارهای جانبی ناشی از وزن خود می شود. وال پست در اسکلت فی و هم چنین وال پست در اسکلت بتنی قابل اجرا است.
وال پست را در کارگاه از نبشی یا قوطی درست می کنند. وال پست یک کلاف است که برای یکدست کردن دیوار در طول های معین استفاده می شود. بیشترین طول مجاز دیوار غیر سازه ای یا تیغه ای میان دو پشت بند 40 برابر ضخامت دیوار یا تیغه و یا 6 متر کمتر است. همچنین، حداکثر بلندای مجاز دیوارهای غیر سازه ای یا تیغه ها از تراز کف مجاور 5.3 متر است. در این شرایط به اجرای وال پست عمودی یا افقی نیاز نخواهد بود. اما در صورت افزودن دهانه ها یا ارتفاع به استفاده از وال پست نیاز است.
لبه عمودی تیغه ها نباید آزاد باشند. آنها باید به یک تیغه دیگر یا دیوار قائم بر آن و یا یکی از اجزای سازه یا ستونکی که برای همین کار از فولاد، بتن آرمه و چوب درست می شود، اتصال کافی برقرار کنند. ستونک ممکن است از یک ناودانی با نمره 6 یا معادل آن از فولاد، بتن آرمه و چوب درست شود. در صورتی که طول تیغه پشت بند از 5.1 متر کمتر باشد، از لبه آن می تواند آزاد باشد.
دو طرف وال پست عمودی باید به شکل مناسب در کف و سقف مهار شوند. برای آن می توان پیش از بتن ریزی درون قالب ها پلیت گذاشت و پس از تمام شدن بتن ریزی از آنها برای جوشکاری وال پست ها استفاده کرد. همچنین می توان با انکر بولت تیرها و ستون ها را در پلیت جایگذاری کرد و از آن برای اتصالات وال پست بهره برد.
زله های اخیر به وقوع پیوسته در کشور موجب شده است که مهندسان به فکر تغییراتی در ساختار ساختمان ها باشند. یکی از شیوه هایی که برای مهار اجزای غیر سازه ای در ساختمان مطرح شده است، استفاده از وال پست یا کلاف های عمودی و افقی است.
منبع:
سقف یوبوت یکی از
چرا سقف یوبوت؟
وقتی میخواهند برای یک ساختمان سقف بسازند گزینههای متعددی پیش روی پیمانکار و مهندس طراح ساختمان وجود دارد که با توجه به کاربرد ساختمان و بودجه یکی از آنها را انتخاب میکند. رایجترین نوع سقف که احتمالا آن را در بسیاری از خانههای نیمهکاره دیدهاید سقف تیرچه بلوک است. اجزای تشکیل دهنده این سقف تیرچه، بلوک پرکننده، بتن، آرماتور حرراتی و آرماتور تقویتی برش (اوتکا) هستند. در این میان دوجزء اول یعنی تیرچه و بلوک پرکننده اجزای منحصر به فرد این نوع سقف محسوب میشوند. پس میتوانید تصور کنید که این نوع سقف بسیار سنگین است و اجرای آن میتواند چقدر سخت باشد.
اما سقفی که میخواهیم با آن بیشتر آشنا شویم سقف یوبوت است که از نوع سقف دال – بتنی است. سقف دال – بتنی گونهای از سقف است که وزن بسیار زیادی دارد، سرعت اجرایش هم کم است و هزینهی بیشتری هم دارد بنابراین کمتر استفاده میشود. با این وجود برخی از مهندسین طراح اعتقاد بیشتری به این سقف دارند و درطراحیهای خود از این سقف استفاده میکنند. در برخی ساختمانها که قرار است اماکن مهمی شوند، مثل ساختمانهای واقع در در نیروگاهها یا مراکز صنعتی بزرگ از سیستم سقف دال بتنی استفاده میشود. اجزای تشکیل دهنده این سقف آرماتور و بتن است. سقف یوبوت هم یک شیوه برای بهتر اجرا کردن سقف دال ـ. بتنی است به گونهای که معایب آن کمتر شود.
سقف یوبوت یک سیستم سازهای از نوع دال بتنی دو طرفه مجوف (توخالی) است، در این نوع سازه بین میلگردهای بالا و پایین نوعی بلوک تو خالی از جنس پلی پروپیلن که یوبوت نامیده میشود به جای بتن میان سقف استفاده میشود. یعنی ابتدا این بلوکهای خالی را میچینند بعد دورش را بتنریزی میکنند به گونهای که بتن سطح این بلوکها را بپوشاند و به این ترتیب یک سطح صاف ایجاد شود. این مدل بلوکها توسط مهندسان ایتالیایی در اواخر قرن بیستم میلادی ساخته شد. آنها مشغول تحقیق روی انواع دالهای بتنی بودند و برای بهینهسازی مصرف بتن و میلگرد، مقاومت در برابر زله، استفاده جهت دهانههای بلند و همچنین کاهش مصرف آرماتور و بتن بلوکهای یوبوت را ساختند.
همانطور که گفتیم این بلوکها ابتدا جاگذاری میشوند بعد دور آنها بتن ریخته میشود. با این کار چند اتفاق مثبت میافتد:
اولا مصرف بتن بسیار کاهش مییابد و هزینهها کمتر میشود.
دوما وزن سقف کمتر میشود. همین وزن کم آزادی عمل بسیاری به پیمانکار میدهد. مثلا میتوان ابتکار بیشتری در طراحی، جاگذاری و ابعاد ستونهای ساختمان میتوان به خرج داد و حتی طرح ستونها نامنظم را اجرایی کرد. یا اینکه میتوان دهانه و کنسولهای بزرگ را به راحتی پیاده کرد. اصلا خود سقف یوبوت موجب کاهش ابعاد، تعداد و تنوع ستونها خواهد شد.
با استفاده از سقف یوبوت دیگر نیازی به اجرای دال تخت یا تیرها نخواهید داشت. این دلیل به علاوه دلایل قبلی که ذکر شد باعث میشود این سقفها هنگام زله بسیار ایمن باشند. به طور کل سقف یوبوت با توزیع نیروها به صورت متقارن و مساوی در جای جای دال سقف موجب بالا رفتن مقاومت آن هم میشود بنابراین به سادگی فرو نمیریزد.
این سقفها از نظر عایقبندی صوتی و لرزشی از بقیه سقفها و سازههای مشابه بهتر هستند. حتی در برابر آتشسوزی هم مقاومت خوبی دارند.
خاطرتان هست گفتیم سرعت اجرای سقفهای دال بتنی کم است؟ خب با استفاده از سقف یوبوت این ایراد هم برطرف شده است.
بلوکهای پلاستیکی یوبوت از پلاستیک بازیافتی ساخته میشوند و همین مساله به کاهش هزینه تولید آنها و استفاده از ضایعات پلاستیکی کمک میکند.
کشور ما در تولید این بلوکها خودکفا شده و حتی صادرات آن به کشورهای همسایه هم انجام میشود؛ بنابراین استفاده از این بلوکها استفاده از تولید ملی است.
معایب استفاده از سقف یوبوت
با وجود این همه مزیت یک سری ایرادها میشود به این یوبوتهای دوستداشتنی گرفت:
هزینه تولید این بلوکها چندان ارزان تمام نمیشود و استفاده از آنها در ابعاد کوچک شاید خیلی به صرفه نباشد. (البته اگر بخواهید یک سقف خیلی بزرگ را بسازید هزینه کمتری به شما تحمیل میشود، چون دیگر بتن و میلگرد کمتری باید استفاده کنید.)
اگر وقتی بتن را اطراف بلوکها میریزند بعضی جاها بتن به زیر قالبها نرسد چه میشود؟ آن قسمت پوک و خالی میماند. مثل این میماند که سطح زیر دال کرمو شده باشد. همین قضیه استحکام سقف را بسیار کم میکند.
خود بلوکها نگهداریشان سخت است. چون به تنهایی استحکام زیادی ندارند و به سادگی تغییر شکل میدهند یا میشکنند بنابراین نگهداری از آنها در کارگاه سخت بوده و ممکن است در اثر کارنابلد بودن کارگرها هم آسیب ببینند.
اگر این بلوکها ترک بردارند یا بشکنند و بتن به داخلشان نفوذ کند وزن سقف زیاد میشود که این اصلا خوب نیست.
وقتی که بلوکها ساخته میشوند به سرعت باید استفاده شوند و حداکثر تا ۴ ماه قابل نگهداری هستند. بیشتر که بگذرد دیگر شکسته و خرد میشوند.
پـِلِّکان یا راهپله سازهای است که برای ارتباط دادن دو سطح غیرهمسطح در ساختمان یا فضاهای دیگر بهکار میرود و از اجزای کوچکتری به نام پلّه ساخته شدهاست. در حالتی که پلکان در یک فضای بسته ساخته شود به آن
به پلکانی که به صورت نقالهای و با نیروی برق حرکت کند پله برقی گفته میشود. از انواع دیگر پلکان میتوان پلکان مارپیچی، پلکان تاشو (درِ مخفی) و پلکان هواپیما را نام برد.
بهطور معمول پهنای مؤثر پلهها و پاگردها باید حداقل دارای یک و نیم متر باشند و از دو نیم متر نکنند. درها نباید پهنای مفید پاگردها را اشغال و محدود کنند و درهای رو به راهپله باید به طرف خروجی باز شوند. همچنین بهتر است نسبت ارتفاع به عمق پاگذار ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلیمتر باشد.
اجزای پلکان:
منبع:
طراحی تیرهای بتنی
یکی از مهم ترین مراحل
اول؛ کنترل معیار خیز: ارتفاع تیر باید به گونه ای انتخاب شود که از نظر خیز جوابگو باشد. مبحث نهم برای ارتفاع تیر بر حسب طول دهانه مقادیری را پیشنهاد می دهد:
مثلا برای آرماتورهای اس ۴۰۰ با تیکه گاه ساده، حداقل ارتفاع تیر، یک شانزدهم دهانه تیر پیشنهاد شده است.
دوم؛ کنترل آرماتورهای تیر: ابعاد تیر باید به گونه ای انتخاب شود که مقدار آرماتورهای تیر از مقادیر مجاز نکند. علاوه بر این، از نظر اجرایی نیز امکان جانمایی مناسب آرماتورها در مقطع وجود داشته باشد
سوم؛ کنترل جابه جایی سازه: برای انتخاب ابعاد تیر باید به جابه جایی جانبی سازه نیز توجه داشت. با افزایش ابعاد مقطع تیر، سختی سازه افزایش پیدا کرده و تغییر مکان های جانبی سازه محدود می شوند.
چهارم؛ ضوابط شکل پذیری متوسط و زیاد: موارد زیر باید رعایت شود:
ارتفاع موثر تیر نباید از یک چهارم طول دهانه آزاد تیر بیشتر باشد
عرض مقطع تیر باید از ۲۵۰ میلی متر بیشتر باشد عرض مقطع تیر نباید از بعد ستون به اضافه سه چهارم ارتفاع تیر در هر طرف ستون بیشتر باشد
در شکل پذیری متوسط، عرض مقطع تیر نباید از یک چهارم ارتفاع تیر و در شکل پذیری بالا از سه دهم ارتفاع تیر کم تر باشد
عرض مقطع تیر نباید از بعد ستون به اضافه یک چهارم بعد دیگر مقطع ستون در هر طرف ستون بیشتر باشد.
پنجم؛ ضوابط طراحی بر اساس حریق: در
منبع:
سقف به سطح بالایی یک اتاق یا یک سازه گویند. در ساختمانهای یک طبقه سقف برای محافظت از نور آفتاب، برودت، باران و برف و در ساختمانهای چند طبقه علاوه بر این کار برای جداسازی طبقات از یکدیگر استفاده میشود به گونهای که سقف یکی زمین دیگری محسوب میشود. در مناطق سردسیر ارتفاع سقف تا کف معمولاً کم میباشد تا محل راحت تر گرم شود و در مناطق گرمسیر به خاطر جریان داشتن هوا عموماً ارتفاع سقف زیادتر میباشد.
اما یکی از وظایف سقف ها تحمل بارهای ثقلی است. در واقع باید
سقف متحرک
سقف نیازیت
تمامی ساختمانها تا حدودی در جای خود ثابت و از لحاظ حرکت محدود شده هستند. این محدودیتها با لرزشهای ایجاد شده باعث اعمال تنش به ساختمان میشوند. به همین منظور و در جهت جلوگیری از آسیب وارد کردن ساختمانهای مجاور به هم در اثر لرزشهای ایجاد شده، یک فاصله مشخص در نظر گرفته شده است که به درز انقطاع معروف است.
درز انقطاع فضایی است که به منظور جدا کردن ساختمانهای بیش از 12 متر ارتفاع یا 4 طبقه طراحی شده است و از برخورد دو ساختمان در هنگام زله و ایجاد آسیب مضاعف توسط ضربه ساختمانها به هم جلوگیری میکند. این درز در تراز هر طبقه باید حداقل برابر با 100/1 ارتفاع آن تراز از روی شالوده باشد.
در
بر اساس ضوابط مربوط به درز انقطاع که در استاندارد 2800 مطرح شده است، ساختمانها باید با پیشبینی درز انقطاع از یکدیگر فاصله مشخصی داشته باشند. بدین منظور ساختمانهای تا هشت طبقه یا کمتر باید فاصله هر طبقه از مرز زمین کناری حداقل 5 هزارم ارتفاع آن طبقه از روی تراز پایه باشد. محاسبه این مقدار با استفاده از فرمول زیر صورت می گیرد.
بر اساس اصول استاندارد 2800، در ساختمان با اهمیت زیاد و خیلی زیاد یا ساختمانهای بیشتر از 8 طبقه، درز انقطاع میان دو سازه مجاور باید از طریق تغییر مکان جانبی غیرخطی طرح در طبقه و با در نظر گرفتن پی دلتا محاسبه شود. به این ترتیب، پس از محاسبه این تغییر مکان برای هر دو سازه یا ساختمان میتوان از جذر مجموع مربعات دو عدد به دست آمده برای محاسبه درز انقطاع استفاده کرد. بدین منظور میتوان از فرمول زیر استفاده کرد.
در حالتی که مشخصات ساختمان مجاور در دسترس نباشد و یا اصلاً ساختمانی وجود نداشته باشد، حداقل فاصله هر طبقه ساختمان از زمین مجاور باید برابر با 70 درصد مقدار تغییر مکان جانبی غیرخطی طرح در نظر گرفته شود. برای این حالت میتوان از فرمول زیر استفاده کرد.
سلام این پست را مخصوص ایتبس کاران عزیز می گذارم حتما شما هم با
در آنالیز خطایی دیده نمی شود اما تغییر مکان طبقات آن تحت بارهای جانبی صفر است:
امکان دارد در هنگام گیردار کردن یا اختصاص شرایط مفصلی به پای ستون ها، گزینه All Story یا Similar Story فعال بوده باشد و همه گره های مشابه در طبقات نیز گیردار شده باشد. برای رفع این مشکل باید گره های مورد نظر در طبقات را انتخاب کرده و از مسیر Assign-joints-Restraints همه تیک های مربوط به گیرداری را برداشت.
در این حالت ممکن است در هنگام مفصلی کردن تیرهای سازه، ستون ها نیز مفصلی شده باشند که برای رفع آن باید پس از انتخاب ستون ها از طریق Select-Object type-Columns انتخاب کرده و از مسیر زیر با انتخاب No Releases مفاصل آن ها را حذف کرد.
Assing-frame-release/partial fixitiy
نام فایل ها و پوشه های پروژه ترحیجا انگلیسی باشد زیرا در فارسی ممکن است دچار خطا شود.
ERROR opening file , May not a valid ETABS .EDB file
در این مورد احتمالاً فایل با ورژن 9.7.4 ساخته شده است و قصد دارید در ورژن بالا آن را باز کنید.برای رفع این مشکل باید فایل قدیمی را به ورژن جدید تبدیل کرد، بدین منظور فایل ETABSTran2013 را از سایت سازنده نرم افزار دانلود کرده و فایل را از حالت زیپ خارج کنید و سپس فایلی که به اسم ETABSTran2013.exe به دست می آید را داخل فولدری که نرم افزار شما نصب شده است کپی نمایید سپس می توانید با اجرای نرم افزار، فایل قدیمی را باز نمایید.
منبع:
سبزسازه
امروز فارغ از اینکه
قطعا شما هم می دانید که حساس ترین بخش طراحی یک سازه، طراحی فونداسیون آن می باشد اما اتصال ستون به بیس پلیت به چه صورتی است؟
از اجزای دیگر اتصال پای ستون میل مهار ها یا بولت ها (
ولی حداقل هایی نیز در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال قطر میل مهارها معمولاً حداقل 20 میلیمتر (همان میلگرد نمره 20) در نظر گرفته می شود و طول دندانه شده انتهای میل مهار ها معمولاً بین 10 تا 15 سانتی متر در نظر گرفته می شود و بستگی به بزرگی نیرو های وارده دارد. همچنین توصیه می شود فاصله بین مرکز میل مهار ها تا ورق های سخت کننده و مرکز تا مرکز میل مهار ها حداقل معادل 1.5 برابر قطر میل مهار باشد تا فضای کافی برای بستن و تنظیم کردن مهره های بولت ها وجود داشته باشد.
همانطور که در قسمت های قبل توضیح داده شد، در حالت e=0 و e≤B/6 در بولت ها هیچ گونه کششی ایجاد نمی شود و تنها نیروی موثر در آن ها، نیروی برشی می باشد. برای کنترل برش در میل مهارها از رابطه ی زیر استفاده می شود.
که در آن، Vu و Va نیروی برشی ایجاد شده در پای ستون هستند که به ترتیب از بارهای ضریب دار و بدون ضریب به دست آمده اند. As سطح مقطع تمامی میل مهارهای موجود در بیس پلیت است Fnv تنش برشی اسمی است که مقدار آن بر اساس جدول 10-2-9-10 از مبحث دهم مقررات ملی ساختمان، ویرایش چهارم تعیین می شود.
در حالتی که e>B/6 باشد نیروی کششی در میلمهارها ایجاد می شود که مقدار آن از رابطه ی زیر به دست می آید.
تمامی پارامترهای موجود در رابطهی بالا در قسمت های قبل تعریف شده است. در این حالت کنترل کشش و برش در میل مهار ها به وسیله روابط زیر انجام می شود. همانطور که قبلا گفته شد در این حالت میل مهار ها تحت کشش ناشی از خمش قرار می گیرند و میل مهار ها باید تحت اثر همزمان کشش و برش (که اثر کاهنده بر روی برش قابل تحمل میلمهارها دارد) طراحی شوند که روابط آن به صورت زیر است:
توجه شود که در رابطه بالا، Ast سطح مقطع تمام بولت هایی است که تحت کشش قرار می گیرند. Fnt تنش کششی اسمی است که از جدول 10-2-9-10 محاسبه می شود.
منبع:
آیین نامه ضوابط مربوط به آرماتور گذاری دال بتنی (علاوه بر ضوابط اصلی، که محاسبات آرماتورهای خمشی اصلی است) را تحت 2 موضوع ارائه می دهد. به این صورت که، ابتدا به بیان ضوابط کلی میلگرد گذاری دال ها پرداخته و سپس جزئیات ویژه ای را برای آرماتور گذاری در دال های با تیر و بدون تیر در نظر می گیرد. ما در این مقاله در مورد ظوابط کلی آرماتور گذاری دال بتنی صحبت می کنیم.
با توجه به طراحی دستی دال ها می دانیم که برای محاسبه میلگرد های هر راستای دال، عرض واحد (1متر) از دال انتخاب شده و مانند تیر های بتن آرمه، آن را تحت لنگرهای خمشی حداکثر طراحی می کردیم. سپس مقدار آرماتورهای به دست آمده برای عرض واحد را به کل عرض دال تعمیم می دادیم.
خلاصه این مراحل به صورت شماتیک در شکل زیر آمده است:
نکته ای که لازم بود در آن جا در مرحله آخر طراحی و محاسبه بررسی شود، این بود که اگر مقدار آرماتور گذاری دال بتنی در عرض واحد برای هر راستا از مقدار آرماتور افت و حرارت که در بند زیر آمده است، کمتر باشد؛ بایستی آرماتور حرارت را به عنوان آرماتور اصلی در نظر بگیریم.
در این رابطه، fcd و fyd به ترتیب بیانگر مقاومت محاسباتی بتن که از رابطه ی Φc * fc بر حسب MPa و مقاومت محاسباتی فولاد که از رابطه ی Φc * fy بر حسب MPa به دست می آید، هستند.
مشابه همین ضوابط برای میلگرد گذاری دال بتنی یک طرفه نیز برقرار است که در بند زیر به آن اشاره شده است:
تنها تفاوت محاسبه آرماتور گذاری دال یک طرفه با میلگرد گذاری دال دو طرفه در انتخاب نوار به عرض واحد (یک متر) است.
در دال یک طرفه بر خلاف دال دو طرفه، نوار واحد فقط در یک راستا انتخاب می شود (به نظرتان کدام راستا؟)، و طراحی میلگردها برای لنگرخمشی حداکثر در آن راستا همانند طراحی آرماتور تیر انجام می شود. برای راستای دیگر نیز فقط آرماتورهای حرارت و جمع شدگی در نظر گرفته می شود (چرا؟).
البته در مورد میلگرد گذاری دال بتنی دو طرفه نیز، اگر مقدار آرماتورهای خمشی محاسبه شده از مقدار آرماتور حرارت و جمع شدگی کمتر باشد؛ بایستی آرماتور حرارت را به عنوان آرماتور خمشی در نظر بگیریم.
منبع:
دیوار حائل سازه ای است که برای پایداری بدنه گودبرداریها خاکی مورد استفاده قرار میگیرد. استفاده از دیوارهای حائل در گودبرداریهای ساختمانی البته رایج ترین کاربرد این سازه در کنار همه استفاده های آن در مهندسی عمران است. اجرای صحیح دیوار حائل از بروز خطرات جانی و مالی ناشی از ریزش گودها جلوگیری میکند و به طراحی مهندسی دقیق و اجرای بدون نقص نیاز دارد
تقریبا در همه پروژههای ساختمانی با مسئله دیوار حائل مواجه هستند . در این مقاله مکانیزم عملکرد دیوارهای حائل را تشریح و انواع پر کاربرد آنها را به ویژه برای پروژههای ساختمانی معرفی میکنیم و موارد استفاده هر کدام را شرح میدهیم.
اولین بار که شنیدید یک گود فرو ریخته این سوال در ذهنتان ایجاد شده باشد که چرا گود برداری در یک ساختمان باعث ریزش و خرابی ساختمانهای مجاور میشود؟
برای پاسخ به این سوال کافیست به شکل زیر توجه کنید. شکل سمت راست وضعیت عادی سطح و عمق خاک را نشان میدهد در صورتی که به منظور ساخت و ساز تا عمق مشخصی گودبرداری انجام شود، شکل وسطی ایجاد میگردد. سوال اصلی اینجاست که چه عاملی سبب میشود سطح دیواره گود، همینطور برش خورد باقی بماند؟
چیزی که باعث این حالت میشود چفت و بستهای مکانیکی بین دانههای خاک است. اگر دانههای خاک پیوستگی را ایجاد نمی کردند، دیواره گود مثل ماسه به راحتی فرو میریخت (شکل سمت چپ).
اگر مقدار فشار روی دیواره کمی بیشتر شود، این چفت و بستها قابلیت حفظ پایداری گود را ندارند و گود فرو میریزد. به همین دلیل است که ساختمانهای مجاور یک گود، در صورت عدم رعایت اصول پایداری گود در خطر قرار دارند.
در این قسمت انواع دیوار حائل را بررسی کرده و کاربرد هرکدام را توضیح میدهیم.
این نوع از دیوار حائل با استفاده از وزن خود از فروریزش دیواره گود محافظت میکند. برای ساخت این نوع از دیوار میتوان از سنگ، بتن و آجر استفاده کرد. مکانیزم رفتار این نوع دیوار به این صورت است گشتاور نیروی وزن دیوار و اصطکاک آن با سطح زمین، با گشتاور نیروی فشار خاک پشت دیوار مقابله میکند و اجازه نمیدهد دیواره گود فرو بریزد. اجرای دیوار حائل وزنی ساده است و برای گودهای تا عمق ۳ متر میتواند مورد استفاده قرار بگیرد.
این نوع از دیوار حائل از ستونهای چوبی یا فی ساخته میشود که به یکدیگر چفت میشوند. پانلها جداگانه داخل خاک فرو برده میشوند و بعد از قرار گرفتن نری و مادگی بستها در داخل هم، گودبرداری آغاز میشود. این نوع از دیوار حائل در خاکهای نرم و سواحل کاربرد زیادی دارد. به عنوان یک قاعده، طول پانلها در این روش سه برابر عمق گودبرداری است. پانلها طوری داخل خاک قرار میگیرند که دو سوم ارتفاع پانل زیر خاک کف گودبرداری مدفون میماند.
دیوار حائل شمع ورق بتنی از همین نوع هستند که بطور گسترده در ساختمان سازی در ایران کاربرد دارند. این نوع دیوار از شمعهای بتنی درجاریز مجاور هم ایجاد میشود و دامنه کاربرد وسیع تری نسبت به نوع فی دارد. دیوار حائل شمع ورق برای خاکهای نرم یا سخت با تراکم بالا یا غیر متراکم مورد استفاده قرار میگیرند و محدودیتی در عمق خاکبرداری ندارند.
این نوع از دیوارهای حائل از بتن مسلح ساخته میشوند. ضخامت آنها به خاطر وجود آماتور نسبت به دیوارهای وزنی بسیار کمتر ولی طراحی و ساخت آنها پیچیده تر است. در این نوع از دیوار حائل، دیوار به صورت یک تیر طره عمل میکند که ریشه آن درون دال بتنی مدفون در خاک قرار دارد.
روش نیلینگ یک روش ساده و کاربردی برای مسلح کردن خاک است که به وسیله آن میتوان دیواره یک گود را تا عمق دلخواه پایدار کرد. این روش در ایران هم استفاده زیادی دارد و بسیاری از برجهایی که با فونداسیونهای با عمق بیست متر و بیشتر در شمال تهران ساخته میشوند، از روش نیلینگ در آنها استفاده شده است. مکانیزم این روش به گونه ای است که در آن دو طرف سطح گسیختگی محتمل خاک با استفاده از میلههای فولادی به هم دوخته میشوند و با این روش پایداری گود افزایش مییابد. در نیلینگ یک میله فولادی تا عمق مشخصی در دیواره گود جایگذاری و اطراف آن با استفاده از تزریق بتن مقید میشود. سپس قسمت بیرون آمده میله با یک صفحه فی مهار شده و روی آن شاتکریت انجام میشود. مزیت ساخت دیوار حائل با استفاده از نیلینگ، اقتصادی بودن آن نسبت به روشهای مشابه است.
این نوع دیوار حائل از یک صفحه فولادی ایجاد میشوند که در با استفاده از کابل یا میل مهار داحل خاک و سنگ پشت دیوار مهار شده است. ساخت این نوع دیوار حائل معمولا مستم دسترسی به پشت دیوار است و به همین دلیل کاربرد زیادی در ساختمان سازی ندشته و بیشتر در دیوارههای ساحلی استفاده میشود. با این حال، در برخی وارد میلههای فولادی یا کابل با استفاده از روش تزریق، درون عمق خاک مهار میشوند تا دیواره گود با نیروی فشار صفحات به خاک، پایداری شود.
این نوع دیوار حائل با سهولت برای گود برداریهایی که عمق زیادی ندارند، کاربرد دارد. در این روش تیرکهای فولادی یا چوبی و یا دیوارههای آجری با استفاده از پشت بندهایی مهار میشوند. عامل پایدار کننده این نوع گودها، تحمل فشار خاک از طریق پشت بندها است. از مزیتهای این روش هزینه کم و سادگی در اجراست.
در این مقاله انواع دیوارهای حائل و موارد کاربرد هرکدام تشریح شده است. همچنین تلاش شد مکانیزم عملکرد هر کدام به همراه تحلیل اقتصادی روشها نیز در توضیحات به طور اجمالی بیان شود. ساخت اصولی دیوار حائل در ایمنی یک پروژه نقش اساسی دارد و بر رعایت اامات اجرای آن توسط آیین نامهها تاکید بسیاری شده است.
منبع:
همانطور که شما هم قطعا می دانید سقف تیرچه کرومیت در واقع بهبود یافته سقف تیرچه بلوک است که به عنوان یکی از اقتصادی ترین انواع سقف ها معرفی می شود.
تیرچه های فولادی که برای ساخت سقف کرومیت مورد استفاده قرار می گیرند قبل از نصب باید بررسی شده و بی عیب بودن آنها تائید شود. اگر طول این تیرچه ها بلند است باید آنها را برید و بعد از قرار دادن در محل مورد نظر تقویت کرد. برای ساخت سازه های بتنی، بال زیرین تیرچه ها باید روی قالب فی یا چوبی قرار بگیرد. وقتی بتن در تیرچه های فولادی ریخته می شود، به فضاهای بین تیرچه نفوذ کرده و با این کار مقاومت برشی تیرچه ها افزایش می یابد. پر شدن جان تیرچه ها توسط بتن منجر به کاهش لرزش سقف می شود. هنگام بتن ریزی باید عملیات ویبره بتن حتماً انجام شود تا بتن به تمام قسمت های تیرچه نفوذ کرده و فضاهای خالی را پر نماید.
بلوک هایی که در سقف کرومیت مورد استفاده قرار می گیرند از نوع بلوک سفالی، بلوک سیمانی و بلوک پلی استایرن می باشند. جداره بلوک های سیمانی که برای این سقف انتخاب می شوند باید ۱/۵ سانتیمتر و نشیمن آنها روی تیرچه ۱/۷۵ باشد. بلوک های سفالی نیز باید دارای جداره ای با ضخامت ۰/۸ سانتی متر و بدون ترک خوردگی باشند. اگر از بلوک های پلی استایرن در اجرای این نوع سقف استفاده شود، سطح بلوک های تحتانی باید با رابیتس پوشش داده شوند و اندودکاری آنها با ملات گچ با ضخامت ۲/۵ سانتی متر صورت گیرد. بلوک های پلی استایرن نوعی بلوک ساخته شده از مواد پلیمری هستند که در مقایسه یا سایر بلوک ها وزن کمتری دارند و استفاده از آنها نقش مهمی در کاهش هزینه ها و زمان اجرای پروژه ایفا می کند. بلوک چینی این سقف بعد از قالب بندی بازشوها و کلاف ها صورت می گیرد. مجری طرح باید از مهارت لازم در چیدن بلوک ها برخوردار باشد و آنها را به گونه ای بچیند که فضاهای خالی به حدالقل برسند. در قسمت های اریب نیز می توان از بلوک های متناسب با این قسمت ها استفاده نمود و یا آنها را به اندازه سایز مورد نظر برش داد.
اگر سقف های کرومیت به خوبی اجرا شوند در مقایسه با سایر سقف ها دارای مزایای منحصر بفردی نظیر انسجام بسیار بالا، ضخامت قابل قبول، عدم نیاز به سقف کاذب و سرعت اجرای بالا خواهند بود.
منبع:
چاهک آسانسور چیست؟
همانطور که می دانید امروزه آسانسور ها جزء جدایی ناپذیر آپارتمان های بلند مرتبه هستند که متاسفانه باید بگوییم 90 درصد مهندسین عمران نسبت به
در واقع فضای بالا تا پایین مسیر حرکت آسانسور است که ریل آسانسور و دیگر تجهیزات آسانسور در آن نصب می شوند و کابین و وزنه تعادل در این فضا حرکت می کنند همچنین لازم بذکر است که این چاه با دیواره ها، دیواره های اضطراری و درهای طبقات محصور می شود.
در میان چاه آسانسور به فاصله قائم بین کف پایین ترین نقطه توقف تا کف چاه آسانسور، چاهک (Pit) می گویند. این فاصله همانند بالاسری از روی اساندارهای ویژه تعیین می شود و به نوع و سرعت آسانسور بستگی دارد این ارتفاع را با P نشان میدهیم . در واقع چاهک در چاه آسانسور بخاطر تامین فضای لازم بعنوان جان پناه برای سرویسکار آسانسور و نصب برخی تجهیزات از قبیل ضربه گیر یا بافر ضربه گیر آسانسور و. تعبیه می شود.
جهت نقشه خوانی بهتر ساختمان و تشخیص بخشهای متعدد ساختمان از همدیگر، هرکدام از عناصری که برش خوردهاند و مواردی که برش نخوردهاند را بهوسیلهی علائم استاندارد در نقشهای به نام «پلان» ارائه میدهند. کنسولها و شکستگیهای موجود در سقف مثل تصویر زیر بهصورت خطچین در پلان به نمایش گذاشته میشود.
در شکل زیر قسمتهای پیشآمدهی سقف یا کنسول در بالاى صفحهی برش واقعشدهاند و هنگامیکه از قسمت برش خورده به پایین مینگریم پیشآمدگیها مشاهده نخواهند شد. به همین دلیل بایستی آنها را در پلان با خطوط خطچین معین نمود. ولی موضوعی که از اهمیت بالایی برخوردار است این است که نخست پلان، بهوسیلهی طراح یا به عبارتی مهندس معمار از قبل طراحى میشود و فرد رسم کننده آن را به همراه علائم مرتبط به پلان رسم مینمایند.
شکل زیر مثالی از طرح ساختمان مسى را که بهوسیلهی دست رسم شده ارائه میدهند:
این طرح بهوسیلهی دست و به حالتی شماتیک ترسیم آن بر روى کاغذ پوستى انجامشده است. در تصویر زیر میتوانید پلان یک ساختمان ویلایى را مشاهده نمایید.
همانطور که در تصویر زیر میبینید ساختمانهای چندطبقه، ساختمانهایی هستند که بیش از دو پلان دارند و بهطور طبیعی بهمنظور هر طبقه پلانى جدا، طراحى و ترسیم میشود.
این ساختمانها از زیرزمین، پارکینگ به منظور پارک اتومبیل و انبارى برای طبقات بالاتر، برخوردار میباشند. درمجموع دو گروه پلان مسى چندطبقه وجود دارد:
الف) تکواحدی: یک واحد مسى برای هر طبقه لحاظ میشود.
ب) چند واحدى: در هر طبقه ۲ یا چند واحد مسى در نظر گرفته میشود.
در شکل زیر میتوانید یک ساختمان تکواحدی را مشاهده نمایید که شامل زیرزمین و یک طبقه مسى میباشد.
برش یا مقطع
در طی مراحل کامل شدن طرح و نقشه، طراح بهمنظور دستیابی به طرح اصلی، بهوسیلهی مقاطع یا برشها میتواند روابط متعدد میان فضاهای مثبت و منفی، طرحهای مختلف را ارزیابی نماید و آنها ارائه دهد. معمولاً بهمنظور بهتر ارائه کردن جزئیات اجرایی و پیادهسازی طرح، ارزیابی بخشهای تو پُر و توخالی و اطلاعات بعدازآن، برش از پلان صورت میگیرد. هنگامیکه صفحهی برش فرضی قسمتی از پلان را به شکل عمودی قطع کند و از پایینترین طبقه یعنی زیرزمین تا آخرین طبقه از ساختمان را برش دهد، به آن «مقطع یا برش ساختمان» اطلاق میشود.
برگزیدن محل برش در پلان از اهمیت بالایی برخوردار است بهگونهای که مکان برش و این صفحهی فرضی باید از قسمتی عبور نماید که حجم بیشتری از دادهها را از داخل ساختمان به طراح ارائه دهد. در مسیر واقعشدن این صفحه یعنی صفحهی برش، این امکان وجود دارد که درها، پنجرهها، دیوارها، پاسیو و راهپله برش بخورد و ترسیمکننده با رسم نمودن نقشهی مقاطع، چگونگی بریدگی آنها را با صفحهی برش ارائه میدهد و نمایان میکند. در شکلهای زیر میتوانید مراحل برش عمودی یک ساختمان را مشاهده نمایید.
ازجمله عمدهترین نقشههای ساختمانى، مقاطع را میتوان نام برد که سازندگان سازه نیاز مبرمی به آنها خواهند داشت. با ترسیم مقاطع، رابطهی ساختمان با زمین، تعداد طبقات و دیوارهاى داخلى را میتوانیم تعیین و مشخص نماییم. بهطورمعمول حجم ساختمان و پیچیدگى بخشهای درونی آن تعداد مقاطع موردنیاز جهت نقشههای ساختمانى مقاطع را تعیین میکنند.
در شکل زیر پلانى را نمایش میدهیم که در آن محل برش عمودى، مشخصشده است.
شکل زیر نمونهی برش یا مقطع الف-الف، از پلانی را که در شکل فوق ترسیمشده، نشان میدهد.
گفتنی است که بر اساس نیاز، این امکان وجود دارد که برشهای اندک، که با نام انگلیسی «دتایل» شناخته میشوند، با مقیاس یکبیستم تا یک یکم ترسیم و طراحی شوند. همانطور که در تصویر زیر میبینید در این برشها جزئیات بیشتری از ساختمان مثل جزئیات سقف، پروفیل در و پنجرهها، نازککاری و … ارائه میشود، این شکل، برشی اندک از برش شکل فوق میباشد. این برش با مقیاس یکپنجاهم ترسیم و طراحی میشود.
همین ابتدای کار باید بگویم
از طریق تستهای غیر مخرب بتن می توان مقاومت یک عضو را بدون ایجاد خرابی در آن، اندازه گیری کرد. تستهای غیر مخرب بتن به نام NDT نیز شناخته میشوند. امروزه، تستهای غیر مخرب بتن رواج زیادی برای ارزیابی مقاومت بتن، قبل از انجام هرگونه فرآیند ترمیمی بر روی سازهها یافته اند.
تستهای غیر مخرب بتن، امکان ارزیابی مقاومت درجای سازه های RCC را با اهداف مختلف زیر فراهم می آورند:
تست چکش ارتجاعی، یکی از انواع تستهای غیر مخرب بتن برای ارزیابی مقاومت سازه است. چکش ارتجاعی با نام چکش اشمیت نیز شناخته می شود. از آنجا که ابداع کننده آن، یک مهندس سوئیسی به نام ارنست اشمیت بوده، از این آزمایش با نام چکش سوئیسی نیز یاد می شود.
از تست چکش ارتجاعی برای ارزیابی مقاومت فشاری نسبی بتن استفاده می شود.
در تست چکش ارتجاعی، پیستون فنری چکش ارتجاعی بر روی سطح بتن فشرده شده و سختی سطح طبق یک مقیاس درجه بندی شده اندازه گیری می شود. این مقدار موسوم به عدد بازگشت چکش است. البته از آن با نام شاخص بازگشت نیز یاد می شود. بتنی که حاوی مقاومت فشاری و سختی کوچکی باشد، دارای عدد یا شاخص بازگشت کوچکتری نیز هست.
تست سرعت ضربه التراسونیک موسوم به تست UPV است. این تستها به عنوان روشهای غیر مخرب تست بتن قلمداد می شوند. از این تست برای تعیین مقاومت به وسیله ارزیابی همگنی و یکپارچگی بتن استفاده می شود. تست مذکور به واسطه بهره گیری از وسیله ارزیاب سرعت ضربه التراسونیک صورت می پذیرد.
کاربردهای تست UPV بر روی بتن عبارتند از:
در این تست زمان انتقال ضربه التراسونیک با فرکانس 50 الی 54 کیلوهرتز اندازه گیری می شود. ضربه به کمک سیستم مبدل الکتروصوتی تولید میشود. هرچه سرعت پالس بالاتر باشد، مدول الاستیک، چگالی و یکپارچگی بتن نیز بیشتر خواهد بود.
تست مقاومت در برابر نفوذ، یکی از انواع تستهای غیر مخرب بتن است. از این تست برای تعیین مقاومت نسبی بتن استفاده می شود. به علت ماهیت تجهیزات مورد استفاده، نباید انتظار داشته باشیم که به مقادیر مطلق مقاومت دسترسی پیدا کنیم.
ویندسور معروفترین وسیله در اندازه گیری مقاومت در برابر نفوذ است.
تست مقاومت در برابر نفوذ به نوع و اندازه سنگدانه ها (اعم از نرم یا سخت) و همچنینماهیت تجهیزات نیز وابسته است.
مشاهده شده که دقت این آزمایش در تعیین مقاومت بتن حدود 20 درصد است.
تست بیرون کشیدگی، یکی از انواع تستهای غیر مخرب بر روی بتن بوده و به وسیله روشهای LOK و CAPO صورت می پذیرد. تجهیزات این آزمایش به نحوی طراحی گردیده که موجب پدید آمدن نیروهای کششی می شوند. نیروهای بیرون کشیدگی به مقاومت فشاری بتن مرتبط است. این همبستگی به واسطه ارزیابی نیروی مورد نیاز برای کشیدن یک پروب فولادی از صفحه مدور به دست می آید.
اندازه گیری مقاومت فشاری بتن
تعیین مقاومت بتن برای اجرای عملیات پس کشیدگی
تعیین زمان برداشتن قالبها و پایه ها بر مبنای مقاومت بتن
تست بیرون کشیدگی، یکی از انواع تستهای غیر مخرب بتن برای ارزیابی مقاومت سازه موجود است. در تست بیرون
کشیدگی، نیروی کششی مورد نیاز برای جداسازی صفحه مدور فی چسبیده به سطح بتن به مقاومت فشاری مصالح بستگی دارد.
مغزه ها به وسیله ابزار حفار دورانی با سر مته الماسی حفر می گردند.
کاربرد نمونه مغزه بتنی عبارتند از:
استفاده منطقی از تستهای مختلف غیر مخرب بتن و همچنین ترکیب بیش از یک تست، از منظر اعتبار نتایج بسیار جالب توجه است. تست مغزه گیری قابل اعتمادتر بوده اما در طی ترمیم یا بازسازی سازه های موجود، همواره امکان اجرای چندین
تست مغزه وجود ندارد. علاوه بر این، مغزه گیری پرهزینه است.
بهترین راه ارزیابی مقاومت سازه های بتنی چیست؟
بنابراین، مهندسان باتجربه در ابتدا از تست چکش ارتجاعی بهره می برند که مشخص کننده نواحی قوی تر و ضعیف تر خواهد بود. نواحی مشکوکتر با تست التراسونیک مورد ارزیابی قرار می گیرند. تست مغزه گیری در شرایطی اجباری می شود که حتی تستهای التراسونیک نیز بر بتن ضعیف دلالت دارند؛ بنابراین، یک مهندس باید از قضاوت و حس شخصی خود برای اجرای ترکیبی تست ها استفاده کند و پیش از تعیین طرحهای پیشنهادی مقاومسازی، به قضاوت بپردازد.
امروزه آزمایشهای غیر مخرب بتن تأثیر و عملکرد مناسب و کاربردی در تعمیرات سازههای بتنی دارد. آزمایشهای غیر مخرب بتن با در اختیار قرار دادن جزئیات سازههای موجود، به کارشناسان و متخصصین این امکان را میدهد تا در خصوص عملکرد، نیازها و روشهای تعمیرات و بازسازی سازههای بتنی قضاوت و تصمیمگیری نمایند.
منبع:
تیرچه کرومیت چیست ؟
تیرچه کرومیت نوعی تیرچه پیش ساخته فی مانند تیرچه سفالی فندوله ای و بتنی می باشد با این تفاوت که در بال تحتانی یا پاشنه تیرچه کرومیت به جای استفاده از ۲ عدد میلگرد و بتن از ورق فولادی ۳ یا ۴ میل و در بال فوقانی تیرچه کرومیت به جای ۱ عدد میلگرد از نبشی استفاده شده است .
تیرچه کرومیت نسبت به تیرچه های پیش ساخته دیگر مانند تیرچه های سفالی و پیش تنیده دارای مزایایی به شرح زیر است :
درست است که تیرچه کرومیت گران تر از پاشنه بتنی است اما فاصله و تعداد آن کمتر می باشد اما تفاوت اصلی هنگام بتن ریزی به وجود می آید که در تیرچه معمولی هر متر مکعب بتن حدود 6.5 الی 7 متر مربع را پوشش می دهد اما در کرومیت 10 متر مربع را می پوشاند که با توجه به قیمت بتن که از اصلی ترین مصالح ساختمان می باشد حدود 25 الی 30 درصد کمتر مصرف می شود و در انتهای کار قیمت بتن مصرفی، هزینه کل سقف تمام شده را تغییر داده و کرومیت ارزان تر و سریعتر می باشد.
مهمترین مزیت تیرچه کرومیت :
هزینه ی کمتر و وزن کمتر سازه که این کمتر شدن هزینه بخاطر سه علت می باشد :
1- درست است که هر عدد تیرچه کرومیت گرانتر از تیرچه پاشنه بتنی تمام می شود اما فاصله ی بین تیرچه های کرومیت 70 سانتی متر می باشد در صورتی که در پاشنه بتنی این فاصله به 50 سانتی متر کاهش پیدا می کند و همین امر باعث کمتر شدن تعداد تیرچه ها در هر دهانه از سقف گردیده که حدوده سی درصد هزینه ی تیرچه کاهش پیدا می کند.
2- به همین دلیل فاصله و کمتر شدن ریل های بتن خود به علت فولاد بیشتر هر متر مکعب بتن در سقف کرومیت با ارتفاع 5 سانتی متر از روی یونولیت حدود 10 متر مربع را می پوشاند. اما این امر برای سقف تیرچه بتنی هر متر مکعب بتن تقریبا 7 متر سقف را می پوشاند. که در اینجا هم 30 درصد کاهش مصرف بتن خواهیم داشت.
3- در سقف های کرومیت چند سقف بطور همزمان بتن ریزی می شود اما در سقف های معمولی در سازه های زیر هزار متر مربع باعث می شود که هزینه ی حمل و کسر پمپ برای بتن ریزی را از بین می برد که در مجموع این سه عامل در کنار یکدیگر محاسبه شود خواهیم دید که هزینه ی سقف کرومیت کمتر از پاشنه بتنی خواهد بود.
یکپارچگی سقف به پل ها به علت جوش شدن و بنابراین باربری بیشتر سازه را به ارمغان می آورد. نداشتن نیاز به حرارتی در موازی تیرچه های کرومیت مگر در سازه های خاص که باز هم به کمتر شدن هزینه ها کمک می کند.
منبع:
اساس مقطع پلاستیک چیست؟
قطعا شما هم برای بدست آوردن پارامتر هایی مانند ممان اینرسی،
تار خنثی پلاستیک جایی است که مقطع را از نظر مساحت به دو قسمت مساوی تقسیم می کند. بنابرین با دانستن همین ویژگی می توان محل تار خنثی پلاستیک یک مقطع را براحتی مشخص کرد.
به عنوان مثال در مقطع قبلی داریم:
با توجه به اینکه مقطع متقارن می باشد، محل تار خنثی پلاستیک افقی و عمودی آن همان محور تقارن مقطع می باشد.
دومین نکته ای که در مورد اساس مقطع پلاستیک وجود دارد اینست که اساس مقطع پلاستک مقطع را به دو جزء کاملا مجزا تبدیل می کند. بنابرین دقت داشته باشید که در محاسبه اساس مقطع پلاستیک، جان این مقطع را دو قسمت جداگانه در نظر بگیرید:
همانطور که می بینید ، برای آسان تر شدن محاسبات مقطع را به 4 قسمت تقسیم کردیم.
به طور کلی برای محاسبه اساس مقطع الاستیک پلاستیک مقاطع پر کاربرد و پروفیل های ساختمانی با مراجعه به جدول اشتال به راحتی میتوان اساس مقطع هر پروفیل را بیرون کشید.
همچنین در زیر جدولی ارائه شده است که مقدار مدول مقطع پلاستیک برخی از مقاطع پرکاربرد را به صورت پارامتری به ما میدهد.
اما برای محاسبه مقاطعی که در جدول اشتال وجود ندارند می بایست از فرمول های محاسبه شده در قسمت قبل استفاده کرد. در زیر مثالی به عنوان نمونه برای مقطعی خاص آورده شده که روند محاسبه اساس مقطع الاستیک و پلاستیک را نشان میدهد و به همین روند میتوان اساس مقطع هر مقطع دیگر را محاسبه کرد.
اساس مقطع الاستیک شکل زیر را حساب کنید.
ابتدا باید محل محور خنثی یعنی مرکز سطح مقطع را پیدا کنیم. داریم:
برای محاسبه اساس مقطع کافی است ابتدا ممان اینرسی مقطع را محاسبه کنیم؛ بنابراین داریم:
بنابراین اساس مقطع الاستیک برای دو حالت کشش و فشار با فرض اینکه لنگر اعمالی مثبت باشد برابر است با:
منبع:
سبزسازه
می دانیم دال های بتنی قبل از آنکه تحت نیروی های زله قرار گیرند تحت بارهای ثقلی (مرده و زنده) هستند.با تاثیر این بارها در دراز مدت (که سبب ایجاد افت و خزش در بتن می شود)، تغییر شکل های قابل توجهی در وسط چشمه ی دال ایجاد می شود.تیرهای بتنی نیز حداکثر تغییر شکل را تحت بارهای ثقلیِ دراز مدت، عموماً در وسط دهانه خود تجربه می کنند. این تغییرشکل که یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده ی ابعاد تیر و ضخامت دال است.
تصاویر زیر به خوبی اهمیت کنترل خیز را نشان می دهند:
حال که با خیز و علل کنترل آن آشنا شدیم، به بررسی و تفسیر بندهای آیین نامه ای آن می پردازیم.
در روال طراحی مرسوم در ایران معمولاً برای کنترل خیز تیر بتنی و سقف تیرچه بلوک (نوعی دال یک طرفه) از جدول 9-17-2 مبحث نهم استفاده می شود. اغلب مهندسین با جایگذاری چند عدد متعارف و اجرایی در روابط عنوان شده در جدول زیر، متوجه می شوند که در اکثر موارد ارتفاع تیرها و ضخامت دال بتنی به دلایل سازه ای بسیار بیشتر هستند از مقادیر محاسبه شده در جدول زیر که مقادیر حداقل ضخامت دال بتنی و همینطور حداقل ارتفاع تیر بتنی را نشان می دهد؛ لذا کنترل خیز آن ها را ضروری نمی دانند.
مبحث نهم برای کنترل خیز در دال های بتنی دو طرفه تخت،
منبع:
نوشته های یک مهندس
برای داشتن مطالعه ای فعال و پویا نوشتن نکات مهم در حین خواندن ضروری است تا برای مرور مطالب دوباره کتاب را نخوانید و در زمانی کوتاه از روی یادداشتهای خود مطالب را مرور کرد. بخشی مهم و حساس از مطالعه است که تا حدودی زیاد موفقیت شما را تصمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد.
شش
۱- خواندن بدون نوشتن: همانطور که اشاره شد روش نادرست مطالعه است. مطالعه فرآیندی فعال و پویا است و برای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطلب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز، خصوصاً قبل از امتحان، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجدداً به خاطر سپرد.
۲- خط کشیدن زیر نکات مهم: این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر باشد ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش، بعضی افراد به جای آنکه تمرکز و توجه بر روی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن روی نکات مهم میگردد. حداقل، روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملاً درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب دنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن خط بکشند.
۳- حاشیه نویسی: این روش نسبت به دو روش قبلی بهتر است ولی باز هم روشی مناسب برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی میتواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیت چندانی برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
۴- خلاصه نویسی: در این روش، شما مطالب را میخوانید و آنچه را درک کرده اید بصورت خلاصه بر روی دفتری یادداشت میکنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش، ابتدا مطالب را درک کرده، سپس آنها را یادداشت میکنید اما باز هم بهترین روش برای خواندن نیست.
۵- کلیدبرداری: کلیدبرداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است. در این روش، شما پس از درک مطلب، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت میکنید و در واقع، کلمه کلیدی، کوتاهترین و راحت ترین و بهترین و پرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده میشود.
۶- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری، خصوصاً فراگیری مطالب درسی است. در این روش، شما مطالب را میخوانید؛ پس از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان (و نه بصورت جملات کتابی) و بصورت کلیدی یادداشت میکنید و سپس کلمات کلیدی را بر روی طرح شبکه ای مغز می نویسید (در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی میکنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص میکنید) تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب، فقط به طرح شبکه ای تولید شده مراجعه کرده و با دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بر روی طرح شبکه ای مغز، آنها را خیلی سریع مرور کنید. این روش، درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان میکند و بازده مطالب را افزایش میدهد.
چند توصیه مهم:
۱- حداکثر زمانی که افراد میتوانند فکر خود را بر روی موضوعی متمرکز کنند بیش از ۳۰ دقیقه نیست، یعنی باید سعی شود حدود ۳۰ دقیقه بر روی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه استراحت نمود و مجدداً با همین روال شروع به مطالعه کرد.
۲- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید و سپس چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمایید چون پس از صرف غذای سنگین، بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود. همچنین غذاهای آردی مثل نان، و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم میکند و نوشابه های گازدار هم همینطور هستند.
۳- ذهن آدمی باهوش است، اگر یادداشت بردارید مطالب را به سرعت حفظ و به آسانی به یاد می آورد و نیز همزمان نمیتوانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید؛ پس حین مطالعه لطفاً یادداشت برداری نمایید.
منبع:
این پانل متشکل از یک لایه عایق پلی استایرن انبساطی کند سوز بوده که مابین دو صفحه مشبک مفتولی (مش) قرار گرفته است به گونه ای که این سه لایه توسط خرپاهای قطری به صورت جوش یا مفتول های برشگیر به یکدیگر متصل شده است. پس از نصب این پانل ها بتن از دو طرف روی آن پاشیده می شود.
وجود لایه پلی استایرن در اعضای پانلی به کار رفته باعث کاهش وزن قطعات دیوار و سقف شده و علاوه بر حمل آسانتر در مجموع از وزن سازه می کاهد.
تری دی پنل سقفی
دیوار متال فوم
نکته : میزان عایق حرارتی یک پانل سه بعدی به ضخامت 8 سانتی متر معادل یک دیوار سفالی به ضخامت 170 سانتی متر می باشد.
منبع:
سلام امروز قصد دارم در مورد ستون دوبل با شما صحبت کنم
اگر سرچ کوتاهی در ایتترنت داشته باشید نحوه
اگر میخواهید به عملکرد ستون دوبل در زله پی ببرید باید حتما ویدئو آپارات را مشاهده کنید.
انجام پروژه سازه فولادی در ایتبس به علت روند طولانی آن همراه با ابهامات و البته سوالات متداولی است که از ما پرسیده می شود. قطعا شما برای انجام پروژه نیازمند یک چک لیست جامع می باشید تا تمامی مراحل را بدون هیچ کم کاستی انجام دهید.
در این ایبوک جامع 100 صفحه ای تمامی نکات طراحی سازه فولادی در etabs را برای یک سازه 6 طبقه با سقف کامپوزیت به صورت گام به گام بیان خواهیم کرد و سپس به بررسی طراحی فونداسیون در safe خواهیم پرداخت.
نوع کاربری: مسی
محل احداث: مشهد
خاک: تیپ III
مقاومت خاک زیر پی
برنامه شما برای قبولی در آزمون محاسبات چیست؟
شرکت در کلاس های حضوری
خود خوانی
کتاب خواندن
به هرحال هرکدام را که انتخاب می کنید حتما به مواردی مانند پشتیبانی، آپدیت، هجویات، میزان هزینه، میزان وقتتان، نحوه مظالعه تان هم دقت کنید چرا که همیشه این موقعیت ها برای شما پیش نخواهد آمد
شاید سال بعد درصد قبول شوید و این خیلی بد و سخت است. یعنی شما با کنار دستی خود در رقابت هستید.
شاید شما هم با خود فکر کرده اید که چگونه در آزمون نظام مهندسی اسفند 98 قبول شوم؟
برای قبولی در آزمون نظام مهندسی تنها تسلط علمی کافی نیست. تمامی افرادی که تنها یک بار در آزمون های نظام مهندسی شرکت کرده اند قطعا اهمیت تکنیک های مدیریت زمان و برنامه مطالعاتی را می دانند. شما نیز برای زمانتان ارزش قائل شوید و حتما با برنامه ریزی مطالعه کنید.
این حرف ها به این معنا نیست که ما مطالعه کردن درست و اساسی را رد می کنیم؛ بالعکس حتی سعی کرده ایم شیوه صحیح مطالعه کردن را در قالب یک ویدئو به شما آموزش دهیم.
البته پیشنهاد می کنم اگر آزمون نظام مهندسی اسفند 98 رو از دست داده اید. حتما
فونداسیون یا پی یکی از اعضای سازه ای است که بار را از سازه به زمین منتقل می کند اما آیا انواع فونداسیون را می شناسید؟ آیا می دانید دلیل انتخاب متفاوت آنها چیست؟
در این مقاله در مورد
به صورت کلی از نظر ظاهری سه نوع فونداسیون داریم:
فونداسیون گسترده
فونداسیون نواری
پی منفرد
در ادامه در مورد هر یک از آنها بیشتر توضیح خواهیم داد
از این پی ها زمانی استفاده می کنیم که بار های وارد از ساختمان به پی زیاد باشد و یا مقاومت زمین آنقدر کم باشد که جهت انتقال بار به خاک، تمام سطح زیر ساختمان باید درگیر باشد. این پی ها یکپارچه از بتن آرمه ساخته می شوند و کلیه ستون ها و دیوار ها هم روی همین پی قرار می گیرند.
این نوع از پی ها نسبت طول به عرض زیادی دارند و معمولا پی هایی که نسبت طول به عرض آن ها حدود یا باشد را فونداسیون نواری می نامیم.
این نوع پی ها معمولا در سازه هایی استفاده می شود که ستون های جدا از هم و با فاصله ای دارند. در واقع این نوع پی ها برای این سازه ها اقتصادی تر هستند.
همانطور که می دانید سقف تیرچه بلوک یکی از رایج ترین انواع سقف در ایران شناخته می شود که در این مقاله قصد داریم با اجزای سقف تیرچه بلوک بیشتر آشنا شویم
این سقف نوعی دال یک طرفه می باشد و نام دیگر آن سقف تیرچه دال است که از سه عنصر ۱. دال، ۲. تیرچه، ۳. بلوک (ی یونولیت) تشکیل شده است که تیرچه و بلوک خود انواع مختلفی دارد. در این سقف تیرچه ها کار تیر فرعی را انجام می دهند و وظیفه بلوک ها هم پرکنندگی می باشد
سقف تیرچه بلوک به عنوان جایگزین سقف طاق ضربی به وجود آمده است اما همین سقف هم ایراداتی دارد که بالاخره با تدابیری قابل حل است مثلا وزن سنگین این سقف به دلیل وزن بتن یکی از ایراداتی است که به سقف تیرچه بلوک وارد است. اما کاری که ما انجام می دهیم این است که قسمت هایی از بتن که به کشش می افتد را حذف می کنیم البته دقت داشته باشید که نباید آن قسمت
از بتن که نقش کاور میلگرد ها را دارد حذف کنیم
عضو پیشساختهای است که جنس آن فی یا بتنی میباشد که در دو نوع خرپایی و پیش تنیده تولید میشود و در دو مرحله تحت اثر نیرو قرار میگیرد.
اگر قصد ساخت تیرچه خرپایی را دارید، باید آرماتورهای اصلی مورد نیاز سقف را به یک شبکه خرپایی با ایستایی کافی متصل کنید؛ به این صورت وزن بلوک ها، وسایل و افرادی که روی آن کار می کنند در پاشنه ی بتنی محدودی تحمل خواهد شد. این بتن به حدی خواهد رسید که می تواند در قالب های فی که به شکل ناودان است، یا در فندوله ی سفالی شکل گرفته و خود را می گیرد. پاشنه ی تیرچه، حالتی دارد که تکیه گاه کافی و مناسبی را جهت گذاشتن بلوک ها به وجود می اورد.
یک عکس فوق العاده خوب با جزئیات تیرچه خرپایی در
همان گونه که اشاره کردیم، بلوک معمولا در جهت استفاده به صورت قالب دائمی استفاده می شود. بخش زیرین بلوک جهت تامین یک سطح صاف با هدف نازک کاری سقف و تیغه های داخلی بلوک با هدف تقویت مقطع آن اجرا می شوند. توجه داشته باشید که در محاسبات مربوط به مقاومت سقف، بلوک ها محاسبه نمی شوند. اما برای قالب هایی که باید نیروهای اجرایی قبل از بتن ریزی، سقف را تحمل نمایند، اجرا می شود و به عنوان نمونه بر روی سقف، قبل از بتن ریزی قدرت تحمل نیروی حاصل از عبور کارگران و افراد مختلف و فرغون را داشته باشد.
توجه:
منبع
سلام
امروز قصد دارم در مورد آموزش متره و برآورد و اهمیت آن صحبت کنم. به نظر شما چرا یک مترور باید به روش اجرای کار آشنا باشد؟ آیا شما میتوانید تنها با انجام عملیات های ضرب و جمع و تفریق به راحتی متره و برآورد درستی داشته باشید؟
من در این سالها خیلی شنیده ام که می گویند متره کردن که دقیقا همان حجم به دست آوردن است و برآورد هم قیمت را در متره ضرب کردن. بله دقیقا همین است اما کمی متفاوت تر اجازه دهید بگویم اصلا متره و برآورد چیست؟
اگر به چندین مرجع مختلف در مورد متره مراجعه کرده باشید همگی در یک جمله و آنهم این که متره به محاسبه و اندازهگیری مصالح مورد نیاز برای اجرای یک پروژه یا محاسبه و اندازه گیری مصالح بکار رفته در یک پروژه اجرا شده، گفته میشود.
قبل از هر چیز باید این نکته را گوشزد کنیم که علم متره تنها خاص رشته عمران نیست بلکه از این علم در شاخه های دیگر مهندسی مثل مهندسی مکانیک و صنایع یا حتی در زمینه های از قبیل خرید و فروش محصولات غذایی یا کشاورزی و… نیز بهره برده می شود. متره در واقع به معنای متر کردن است به این معنا که ماقبل و بعد از انجام هر عملیاتِ عمرانی متر می کنیم، اما مگر قبل و بعد از یک عملیات عمرانی اندازه ها متفاوت است؟ یا اصلاً مگر متره کردن بعد از پایان کار معنا دارد؟
جواب مثبت است. اما سؤالی که شاید الان ذهن شما را درگیر کرده باشد این است که مفهوم متره کردن برای کدام حالت معنا پیدا می کند؟ یعنی یک پیمانکار پول کار خود را قبل از اجرای پروژه و با برآورد نقشه های تحویلی کارفرما دریافت می کند یا بعد از آن؟
اصلاً متره کردن یک پروژه توسط چه کسی انجام می شود؟ پیمانکار یا کارفرما؟ برای متره کردن چه ابزاری لازم داریم؟
دوستان حتما به مقاله کلیات متره و برآورد سبزسازه سری بزنید همان ابتدا کار خیلی خوب متره و برآورد را معنی کرده اند.
خب اگر فکر می کنید شما جزو آن دسته از مهندسین هستید که دقیقا می دانید وظایف یک مترور چیست و به دنبال آموزش آن هستید به شما تبریک می گویم در واقع شما در یک قدمی پولدار شدن هستید.
آموزش های رایگان متره و برآورد آپارات کمک خیلی خوبی به شما می کند تا ابتدا راه بیفتید.
بعد از آن هم می توانید به سراغ دیگر آمورش ها بروید اما من پیشنهادم دیگر آموزش ویدئو یی دیدن نیست
بعد از اینکه ویدئو های رایگان را مشاهده کردید قطعا باید به سراغ یک منبع جامع تر بروید. فورا به سراغ یک کتاب فروشی بروید و کتاب متره و برآورد را خریداری کنید.
پس از اتمام این کتاب نوبت آن رسیده است که با یک مترور حرفه ای صحبت کنید تا اجازه دهد شما به عنوان کارآموز در کنار او باشید و حرفه ای شوید.
اگر سوالی دارید حتما با من در میان بگذارید. موفق باشید
منبع:
یکی از انواع دیوار های برشی، دیوار برشی فولادی است که طراحی آن هم خاص می باشد . من در این مقاله قصد دارم در مورد دیوار برشی صحبت کنم اما طراحی دیوار برشی فولادی را در همین لینکی که گذاشته ام (روی کلمه دیوار برشی فولادی کلیک کنید) مطالعه فرمایید.
این نوع دیوار بیشتر در سازههای اسکلت فولادی کاربرد دارد که ساختار آن تشکیلشده از یک صفحه فولادی و در مواردی، سختکننده صفحه فولادی که با اتصال به تیر و ستونِ قاب، در تقویت تیر و ستون هم نقش دارد. به دلیل شکلپذیری و سختی بالای آن استفاده از آن در صنعت ساختمانسازی بهینه است. در ادامه به تشریح کامل این نوع سیستم باربر جانبی میپردازیم.
دیوار برشی فولادی یکی از سیستم های باربر جانبی است که عمدتاً در ساختمانهای اسکلت فولادی مورد استفاده قرار میگیرد. این سیستم از یک صفحه فولادی با ضخامت معیّن تشکیلشده است که در قابهای فولادی تعبیه میشوند. در صورت نیاز این صفحه فولادی با سختکنندههای افقی و قائم قابل تقویت است. سیستم دیوار برشی فولادی با اتصال ورق جان دیوار به تیرها و ستونهای اطراف آن تکمیل میشود. هرچند ویرایش چهارم استاندارد2800 و مبحث دهم مقررات ملی ساختمان در مورد این سیستم صحبتی نکرده اند ولی این سیستم باربر جانبی در ایران هم مورد استفاده قرار میگیرد. برای تحلیل و طراحی سیستم دیوار برشی فولادی در آییننامه AISC341-10 ضوابطی در نظر گرفته شده است. هم چنین آیین نامهی AISC360-10 نیز اشارهیمختصری به دیوار برشی فولادی کرده است.
اجزا تشکیل دهنده دیوار برشی فولادی
1- صفحه ورق جان دیوار
2- اعضای قائم (ستونها) موسوم به المانهای مرزی قائم
3- اعضای افقی (تیرها) موسوم به المانهای مرزی افقی
4- سختکنندههای افقی و قائم (در صورت نیاز)
وجود بازشو در دیوار برشی فولادی در بعضی مواقع به دلایل معماری مانند تعبیه ی درب و پنجره لازم است. وجود بازشو در ورق جان دیوار برشی فولادی به هنگام وقوع زله و ایجاد میدان کششی در ورق، میتواند عملکرد میدان کششی را مختل کرده و مانع از استفاده ی کامل از تمام ظرفیت ورق شود.
میدان کششی ایجاد شده در گوشه های بازشو باعث تمرکز تنش شده(شکل15) و عملکرد ورق جان را مختل میکند. برای حل این مشکل دو راه حل وجود دارد. اولین راه حل استفاده از سخت کننده اطراف بازشو می باشد تا از تمرکز تنش جلوگیری شود. راه حل دیگر استفاده از دیواربرشی موسوم به دیوار برشی کوپله است. در این روش از دو دیوار برشی به صورت مجزا استفاده میشود که به وسیله ی یک تیر موسوم به تیر همبند به همدیگر وصل شده اند. هرچند دیوارهای برشی به صورت مجزا از هم اجرا شده اند ولی اجرای تیرهمیند بین آنها، سبب هماهنگی رفتار و عملکرد دو دیوار در حین زله میشود، به عبارت دیگر دو دیوار مجزا، به همدیگر بسته و کوپل شده و عملکردی مشابه با دیوار برشی معمولی دارند. بنابراین اگر در قابی نیاز به ایجاد بازشو بود استفاده از روش دیوار برشی کوپل باید از قبل پیش بینی شده باشد، به طوریکه بتوان در دو سمت بازشو دیوار برشی کوپل تعبیه کرد. البته این روش بیشتر برای مواقعی معمول است که ابعاد بازشو بزرگ باشد در غیر این صورت روش اول اقتصادی تر است.
منبع:
در طی طراحی سقف تیرچه بلوک مساله ای که همیشه بیان می شود چگونه
خب شما باید اول این صخامت را حدس بزنید و بعد آن را کنترل کنید من اینجا به شما خواهم گفت که چگونه باید این صخامت را حدس بزنید.